مختصات‌ اين‌ دوران‌ از ضيافت‌ چرچيل‌ تا پنهانكاری ماكياول‌

1355 رستاخيز، 30 مرداد

از مختصات‌ اين‌ دوران‌ يكي‌ هم‌ اين‌ است‌ كه‌ آفتابه‌ دزدهاي‌ جهان‌ رسواي‌ خاص‌ و عام‌ مي‌شوند و شتردزدها زيرنقابي‌ از تبسم‌ها و شگردهاي‌ بشردوستانه‌، سنگر مي‌گيرند. در پرتو همين‌ خصيصه‌ تاريخي‌ است‌ كه‌ شتردزدها يا بنا به‌ تعبير فرنگي‌ها دزدان‌ يقه‌ سفيد قصد آن‌ دارند تا كره‌ زمين‌ را يكجا ببلعند!

 كره‌ زمين‌، نه‌ در لهيب‌ جنگ‌هاي‌ جهاني‌ به‌ تمام‌ سوخت‌، نه‌ در لهيب‌ جنگ‌هاي‌ منطقه‌اي‌ يكسره‌ زشت‌ و منفور مي‌شود. كره‌ زمين‌، همواره‌، چه‌ آن‌ سال‌ها كه‌ چرچيل‌ ملت‌ انگلستان‌ را به‌ ضيافت‌ اشك‌ و خون‌ و آهن‌ دعوت‌ كرد و چه‌ آن‌ دوران‌ كه‌ ماكياول‌ اصول‌ سياست‌هاي‌ پنهانكارانه‌ را مي‌ريخت‌، انگيزه‌هايي‌ براي‌ خنديدن‌ و لذت‌ بردن‌ و آواز خواندن‌ داشته‌ است‌. كره‌ زمين‌ اگر در زمانة‌ ما اين‌ چنين‌ رنگ‌ و رو باخته‌ و زاهوار در رفته‌ به‌ نظر مي‌رسد و اكثريت‌ ساكنان‌ آن‌ كمتر از ته‌ دل‌ مي‌خندند، به‌ سبب‌ آن‌ است‌ كه‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد با سوءاستفاده‌ كامل‌ از علم‌ و تكنولوژي‌ و ديپلماسي‌ مدرن‌، در صف‌هاي‌ فشرده‌ محاصره‌شان‌ كرده‌اند و بيرحمانه‌ به‌ سهم‌ آنها از نعمات‌ زندگي‌ دستبرد زده‌اند، زمين‌ را لقمه‌ لقمه‌ كرده‌ و هر دسته‌ و هرگروه‌، بخشي‌ از بركات‌ زندگي‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌اند.

 دزدان‌ يقه‌ سفيد كره‌ زمين‌ را به‌ سرگيجه‌اي‌ واداشته‌اند كه‌ بيقراري‌هاي‌ حاصل‌ از آن‌، بيش‌ از بيقراري‌ها و اضطراب‌هاي‌ حاصل‌ از جنگ‌هاي‌ بزرگ‌ جهاني‌ است‌. دزدان‌ يقه‌ سفيد اگر با وجود تعدد انواع‌، در يك‌ رده‌بندي‌ بگنجند، كوچك‌ترين‌شان‌ كه‌ مي‌تواند مأمور چسباندن‌ تمبر به‌ رونوشت‌ شناسنامه‌ و ديگر اسناد باشد و بزرگ‌ترين‌شان‌ كه‌ مي‌تواند فروشنده‌ هواپيماهاي‌ لاكهيد باشد، در كار چپاول‌ كره‌ زمين‌ شركت‌ دارند و جالب‌ آنكه‌ همين‌ اشرار واقعي‌ قرن‌ بيستم‌ براي‌ آنكه‌ چشم‌ مردم‌ را از دزدي‌هاي‌ خود بگردانند، هرچند يكبار، زمين‌ها را از وقوع‌ جنگ‌ جهاني‌ ديگري‌ مي‌ترسانند و زمينه‌ را براي‌ دستبردهاي‌ جانانه‌تر مهيا مي‌كنند.

 به‌ نشريات‌ جهان‌ نگاه‌ كنيد، آنجا كه‌ عكس‌هاي‌ دزدان‌ و مجرمان‌ به‌ چاپ‌ مي‌رسد. آنجا كه‌ خبر از واقعه‌ فرار زن‌ها از خانه‌ شوهر يا خبر از فريب‌ خوردن‌ دختران‌ مي‌دهد. آنجا كه‌ تصوير يك‌ زن‌ متهم‌ به‌ داير كردن‌ شيره‌كشخانه‌ يك‌ عشرتكده‌ از لاي‌ چادر به‌ شما نگاه‌ مي‌كند. آنجا كه‌ رجزخواني‌هاي‌ هيستريك‌ يك‌ قاتل‌ ديوانه‌ به‌ چاپ‌ مي‌رسد. آنجا كه‌ مژده‌ دستگيري‌ يك‌ قاپ‌باز يا يك‌ دزد فروشگاه‌ يا يك‌ قالپاق‌ دزد به‌ چشم‌ مي‌خورد و خلاصه‌ آنجا كه‌ تمام‌ آفتابه‌ دزدها لو مي‌روند و رسوا مي‌شوند ـ هم‌ آنجا هيچ‌ نشانه‌اي‌ و اشارتي‌ بر حضور دزدان‌ يقه‌ سفيد نمي‌يابيد. هرچه‌ هست‌، تصاوير و اخبار و حكايات‌ مربوط‌ به‌ دزداني‌ است‌ كه‌ شايد مجموع‌ سرقت‌هاي‌ متعدد آنها در هر شبانه‌روز، از اعداد سه‌ رقمي‌ تجاوز نكند و شايد براي‌ بسياري‌ از آنها حتي‌ وجود ارقام‌ چهار رقمي‌ قابل‌ تصور نباشد. نشريات‌ رسواگر جهان‌ بيشتر خبر از سرقت‌هايي‌ مي‌دهند كه‌ براساس‌ محاسبات‌ ساده‌ سرانگشتي‌ بزهكاران‌ كم‌سواد صورت‌ مي‌گيرد و اساساً از ديدگاه‌ آفتابه‌ دزدهايي‌ كه‌ گاهي‌ از سر انساندوستي‌ چهره‌شان‌ را با يك‌ نوار سياه‌ مي‌پوشانند، هنوز ماشين‌هاي‌ حساب‌ساز الكترونيك‌ كه‌ مورد استفاده‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد است‌ اختراع‌ نشده‌ است‌!

 دزدان‌ يقه‌ سفيد جهان‌ گاهي‌ با دست‌ زدن‌ به‌ يك‌ مورد سرقت‌ بسيار محترمانه‌ و آبرومندانه‌ به‌ اندازه‌ تمام‌ دايركنندگان‌ اماكن‌ فساد و به‌ اندازه‌ تمام‌ دزدان‌ ولگرد و خرده‌پا كه‌ سابقه‌ محكوميت‌ كيفري‌شان‌ در نهانخانه‌هاي‌ جهان‌ ضبط‌ است‌ و به‌ اندازه‌ تمام‌ زنان‌ خودفروش‌ دنيا كه‌ عكس‌هاي‌ آنها چپ‌ و راست‌ در نشريات‌ جهان‌ چاپ‌ مي‌شود كره‌ زمين‌ را آلوده‌ مي‌كند و هرگاه‌ يك‌ شمه‌ از ارقام‌ نجومي‌ مورد سرقت‌شان‌ فاش‌ مي‌شود فوراً به‌ نام‌ پادزهر قانوني‌ اختراع‌ مي‌كنند ساكنان‌ كره‌ زمين‌، دوباره‌، گول‌ مي‌خورند و به‌ خواب‌ مصنوعي‌ فرو مي‌روند و در عالم‌ خواب‌ هم‌ مي‌بينند كه‌ به‌ حكم‌ همان‌ قانون‌ نسل‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد از روي‌ خاك‌ برافتاده‌ است‌. خواب‌ مصنوعي‌ كه‌ اين‌ روزها مردم‌ كوچه‌ و بازار را در چند كشور شرق‌ و غرب‌ جهان‌ در خود فرو برده‌ است‌ به‌ سبب‌ آن‌ است‌ كه‌ اخيراً تق‌ چند تا دزدي‌ از رده‌ دزدهاي‌ يقه‌ سفيدها كه‌ مثل‌ حلقه‌ زنجير، دست‌ در دست‌ يكديگر دارند درآمده‌اند و به‌ دنبال‌ رسوايي‌ نامنتظر شتردزدها، چند قانون‌ جديد به‌ زخم‌ قضيه‌ زده‌ شده‌ كه‌ فقط‌ به‌ كار آنها مي‌آيد كه‌ نمي‌دانند دزدان‌ يقه‌ سفيد چه‌ آسان‌ همچون‌ سفينه‌هاي‌ هدايت‌ شده‌ فضايي‌ بالاي‌ ابرها و ستاره‌ها و اقمار… حركت‌ مي‌كنند و چه‌ آسان‌ از فاصله‌هاي‌ دور، دست‌هاي‌ سرقت‌ شان‌ هدايت‌ مي‌شود ـ آنچنان‌ كه‌ دست‌هاي‌ آهنين‌ وايكينگ‌ براي‌ خاكبرداري‌ از مريخ‌ هدايت‌ شد. اما براي‌ كساني‌ كه‌ مي‌دانند دزدان‌ يقه‌ سفيد جيب‌ در جيب‌ هم‌ دارند و مي‌توانند از يك‌ سر دنيا، دستي‌ را كه‌ در سر ديگر دنيا عليه‌شان‌ مي‌ستيزد، از زندگي‌ كوتاه‌ كنند، تنها طرح‌ و تصويب‌ قانون‌ها ضد دزدان‌ يقه‌ سفيد، بدون‌ پشتوانه‌هاي‌ دقيق‌ اجرايي‌ اميدبخش‌ نتواند بود. دزدان‌ يقه‌ سفيد و ممتاز جهان‌ از اين‌ قانون‌ها بسيار ديده‌اند ـ آنها گرگ‌ طوفان‌ ديده‌اند و كلمة‌ رسوايي‌ فقط‌ تا آن‌ حد آزارشان‌ مي‌دهد كه‌ عناوين‌ ظاهري‌ را از آنها مي‌ستايند.

 آنچه‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد ظاهراً با هم‌ رد و بدل‌ مي‌كنند، برخلاف‌ آنچه‌ مورد مبادله‌ دزدان‌ آفتابه‌اي‌ است‌، نه‌ اسكناس‌ و سكه‌ است‌، نه‌ اجناس‌ صدتا يك‌ قاز دزدان‌ يقه‌ سفيد فقط‌ امضا مبادله‌ مي‌كنند و بس‌… آن‌ هم‌ امضاهايي‌ كه‌ ظاهراً براي‌ خير و صلاح‌ مردم‌ روي‌ كاغذ مي‌آيد و عميق‌ از خوي‌ و خصلت‌ ضد مردم‌ آنها ناشي‌ مي‌شود. براي‌ مثال‌: اخيراً موردي‌ از سرقت‌ يقه‌سفيدها در يك‌ كشور اروپاي‌ شرقي‌ كشف‌ شد كه‌ در شكل‌ رسمي‌ و ظاهري‌ بسيار مردم‌ فريب‌ بود و به‌ صورت‌ نوعي‌ فعاليت‌ آموزشي‌ در جهت‌ خير عمومي‌ روسازي‌ شده‌ بود. روزنامه‌ يكي‌ از ايالات‌ اين‌ كشور نوشت‌ متوجه‌ شده‌اند كه‌ در سال‌ 1976 از 200 دانشجويي‌ كه‌ در انستيتوي‌ پزشكي‌ شهر پذيرفته‌ شده‌اند 170 دانشجو به‌ روش‌هاي‌ غيرقانوني‌ متشبث‌ شده‌  بودند. يك‌ پدر براي‌ ثبت‌ نام‌ دخترش‌ مبالغ‌ هنگفتي‌ رشوه‌ داده‌ و مدير انستيتو از پدر يك‌ دانشجو فوق‌ ليسانس‌ تقاضاي‌ بولدوزر براي‌ كارهاي‌ ساختماني‌ خود كرده‌ است‌.

 مورد ديگري‌ در ژاپن‌ از پرده‌ بيرون‌ افتاد كه‌ ضمن‌ آن‌ فاش‌ شد نخست‌وزير سابق‌ ژاپن‌ در دوران‌ حكومت‌ مبالغ‌ هنگفتي‌ از دست‌ عوامل‌ لاكهيد رشوه‌ گرفته‌ تا از نفوذ وي‌ براي‌ خريداري‌ هواپيماهاي‌ لاكهيد در ژاپن‌ استفاده‌ شود.

 در هر دو كشور عليه‌ اين‌ دو نوع‌ سرقت‌ يقه‌ سفيدها جمعي‌ از عوامل‌ شناخته‌ شده‌ و برجسته‌ حكومتي‌ بازداشت‌ شدند و جرالدفورد نيز در مقابل‌ رشوه‌گيري‌ شركت‌هاي‌ توليدكننده‌، خودي‌ نشان‌ داد و يك‌ لايحه‌ في‌الفور به‌ كنگره‌ فرستاد تا به‌ منظور جلوگيري‌ از پرداخت‌هاي‌ مشكوك‌ و غيرقانوني‌ شركت‌هاي‌ آمريكايي‌ به‌ مقام‌هاي‌ خارجي‌، تمام‌ شركت‌ها پرداخت‌هاي‌ سالانه‌ خود را به‌ دولت‌ اطلاع‌ دهند.

 اما دزدان‌ يقه‌ سفيد كه‌ حتي‌ در مراجع‌ اجراي‌ قوانين‌ ضد خود، دست‌هاي‌ دراز و نيرومندي‌ دارند حتماً مي‌توانند با استفاده‌ از  علما و رياضي‌دانان‌ و حساب‌سازاني‌ كه‌ جزو دار و دسته‌شان‌ هستند آنچنان‌ بيلان‌ها و گزارش‌هاي‌ سالانه‌اي‌ تحويل‌ بدهند كه‌ ماجراهايي‌ از نوع‌ لاكهيد و امثالهم‌ هزار هزار در دنيا تكرار شود.

 از طرفي‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد چون‌ دزدان‌ باهوش‌ و با چراغ‌ و با فراستي‌ هستند و تكيه‌ بر امكانات‌ وسيع‌ تشكيلاتي‌ و شبكه‌اي‌ و ارتباطي‌ دارند و مي‌توانند وكلاي‌ مدافع‌ زبردست‌ و گرانقيمت‌ را بخرند و فضاي‌ عدالتخانه‌هاي‌ جهان‌ را زيرسلطه‌ خود بگيرند ـ و مي‌توانند از تمام‌ مغزهاي‌ رياضي‌ براي‌ جعل‌ ارقام‌ هزينه‌ استفاده‌ كنند و مي‌توانند بسياري‌ از وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ جهان‌ را به‌ طور مستقيم‌ (از راه‌ دادن‌ رشوه‌) يا به‌ طور غيرمستقيم‌ (از راه‌ دادن‌ آگهي‌ تجارتي‌) دراختيار داشته‌ باشند… و مي‌توانند از تمام‌ جاذبه‌ زيبارويان‌ جهان‌ كه‌ به‌ هر حال‌ سرشان‌ به‌ آخور يقه‌ سفيدها بند است‌ به‌ نفع‌ خود بهره‌ها ببرند… و از آنجا كه‌ در يك‌ كلام‌ مي‌توانند خودشان‌ يك‌ پا قاضي‌، يك‌ پا وكيل‌ و يك‌ پا مجري‌ باشند، غالباً وجودشان‌ در جهان‌ ناديده‌ انگاشته‌ مي‌شود و گاهي‌ هم‌ كه‌ خيلي‌ مصلحت‌آميز شكست‌ مي‌خورند، لبخند به‌ لب‌، قدم‌ به‌ بازداشتگاه‌هايي‌ مي‌گذارند كه‌ از خانه‌ و كاشانه‌ مجلل‌شان‌ چيزي‌ كم‌ ندارد.

 در بحران‌ سرگيجه‌آوري‌ كه‌ كره‌ زمين‌ به‌ سبب‌ حضور دائمي‌ و فزاينده‌ و زاينده‌ دزدان‌ يقه‌ سفيد گرفتار آمده‌ است‌، گفته‌ها و يافته‌هاي‌ علماي‌ مكتب‌هاي‌ جرم‌شناسي‌ كه‌ سعي‌ دارند ريشه‌ جرم‌ و جنايت‌ را در ابنا بشر بخشكانند معصومانه‌ و ساده‌لوحانه‌ به‌ نظر مي‌رسد. زيرا جوامع‌ بشري‌ هرچند مؤمنانه‌ پا جا پاي‌ علماي‌ اين‌ مكتب‌ها بگذارند و هرچند بخواهند با تأسيس‌ دارالتأديب‌ها و مراكز تصحيح‌ اخلاقي‌ و زندان‌هاي‌ مدرن‌ و … در برابر آفتابه‌دزدها و فاحشه‌ها و داير كنندگان‌ اماكن‌ فساد و قاپ‌بازها و دزدان‌ فروشگاهي‌ سدسازي‌ كنند، باز هم‌ نمي‌توانند از وجود مارپيچي‌ دزدان‌ يقه‌سفيد كه‌ دور كره‌ زمين‌ چرخيده‌ و به‌ هم‌ چسبيده‌اند در امان‌ باقي‌ بمانند. آنها علاوه‌ بر آنكه‌ در اركان‌ بسياري‌ از حكومت‌هاي‌ شرق‌ و غرب‌ نفوذ دارند، مي‌توانند آرمان‌هاي‌ به‌ دروغ‌ انسان‌دوستانه‌ خود را روي‌ گنجينه‌هايي‌ كه‌ براي‌ سرقت‌ انتخاب‌ مي‌كنند بچسبانند و چون‌ در زمانه‌ ما بيشتر وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ خريدني‌ است‌، دزدان‌ يقه‌ سفيد مي‌تواند سال‌هاي‌ سال‌ بي‌ ترس‌ از قاضي‌ و پليس‌ و علماي‌ مكتب‌هاي‌ جرم‌شناسي‌،  خود را به‌ نام‌ گروه‌هاي‌ سازنده‌ كه‌ براي‌ مردم‌ هواپيما و قطار و سينما و كلوپ‌ و نوشابه‌ و … مي‌سازند جا بزنند… و مي‌توانند همان‌طور كه‌ پشت‌ ميز نشسته‌اند، از دور، بازار را زير چشم‌ داشته‌ باشند و يك‌ مشت‌ جنس‌ بنجل‌ را كه‌ توسط‌ عوامل‌ خودشان‌ توليد يا وارد مي‌شود توي‌ بازار بريزند و به‌ خورد مردم‌ بدهند. حال‌ فرق‌ نمي‌كند كه‌ اين‌ جنس‌ بنجل‌ آب‌نبات‌ چوبي‌ باشد، آدامس‌ باشد، تراكتور باشد، آپارتمان‌ باشد، بيمارستان‌ باشد، كامپيوتر باشد يا هواپيماي‌ لاكهيد! براي‌ دزدان‌ يقه‌سفيد مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ توانسته‌اند روي‌ شريان‌هاي‌ وسايل‌ ارتباطي‌ جهان‌ كه‌ در واقع‌ عوامل‌ شكل‌ بخشيدن‌ به‌ افكار عمومي‌ و اقتصاد و بازار جوامع‌ جهان‌ امروز هستند چنگ‌ بيندازند.

 پنياتل‌ جرم‌شناس‌ روشن‌بيني‌ كه‌ در رده‌بندي‌ خود، وجود دزدان‌ يقه‌سفيد را ناديده‌ نگرفته‌ است‌، مجرمان‌ را به‌ شرح‌ زير طبقه‌بندي‌ كرده‌ است‌:

 1 ـ استعداد بزهكاري‌ قوي‌، سازگاري‌ نيز به‌ حد اعلا است‌. اين‌ كيفيت‌ شديدترين‌ شكل‌ حالت‌ خطرناك‌ است‌. اين‌ دسته‌ از مجرمين‌ كساني‌ هستند كه‌ متوجه‌ اعمال‌ خود هستند بدون‌ اين‌ كه‌ خود را گرفتار قانون‌ كنند. وضع‌ ظاهري‌ آنان‌ نيز طوري‌ است‌ كه‌ با قواعد اجتماعي‌ خود سازگارند، ولي‌ در باطن‌ امر فاقد وجدان‌ اخلاق‌ هستند (مجرمين‌ يقه‌سفيد جزو اين‌ دسته‌ محسوب‌ مي‌شوند)، اين‌ گروه‌، جزو خطرناك‌ترين‌ بزهكارانند.

 2 ـ استعداد بزهكاري‌ زياد، ولي‌ قابليت‌ سازگاري‌ اجتماعي‌ بسيار ضعيف‌ است‌. حالت‌ خطرناك‌ در اين‌ دسته‌ كمتر از دسته‌ اول‌ است‌، زيرا ناسازگاري‌ آنان‌ موجب‌ جلب‌ توجه‌ ديگران‌ مي‌شود. بزهكاران‌ حرفه‌اي‌ كه‌ با امتناع‌ از داشتن‌ شغل‌ معين‌ و معلوم‌ از طريق‌ ارتكاب‌ بزه‌ امرارمعاش‌ مي‌كنند، جزو اين‌ دسته‌ به‌ شمار مي‌روند.

 3 ـ استعداد بزهكاري‌ كم‌، قابليت‌ سازگاري‌ با اجتماع‌ نيز بسيار ضعيف‌ است‌. شدت‌ حالت‌ خطرناك‌ در اين‌ دسته‌ كمتر از دسته‌ فوق‌ است‌. اين‌ گروه‌ جزو كساني‌ هستند كه‌ بيش‌ از سايرين‌ با زندان‌ سروكار دارند ناسازگاران‌ رواني‌ و كودن‌ها جزو اين‌ دسته‌ هستند. اينها نه‌ در زندگي‌ اجتماعي‌ موفق‌ مي‌شوند و نه‌ در بزهكاري‌ .

 براساس‌ تقسيم‌بندي‌ خردمندانه‌ پنياتل‌ و به‌ حكم‌ شواهد و نمونه‌هاي‌ سرگيجه‌آوري‌ كه‌ از دزدي‌ يقه‌سفيدها در دست‌ است‌، بايد به‌ جاي‌ اختراع‌ قانون‌هاي‌ غيرقابل‌ اجرا، في‌الفور غل‌ و  زنجير و چوبه‌ دار را براي‌ خطرناكترين‌ دزدان‌ مهيا كرد و تدبيري‌ انديشيد كه‌ دزدان‌ خطرناك‌ و سازگار با جامعه‌ كه‌ به‌ قول‌ پنياتل‌ گاهي‌ در سايه‌ هشياري‌ها و سازگاري‌ها مقبوليت‌ عامه‌ هم‌ پيدا مي‌كنند چوب‌ بخورند، نه‌ دزدان‌ كم‌ خطر و بي‌دانش‌ و به‌ تعبيري‌ آفتابه‌دزدها كه‌ پي‌درپي‌ چوب‌ مي‌خورند. زيرا اثر انگشت‌ باقي‌ مي‌گذارند و در نهايت‌ بلاهت‌ و كودني‌ دم‌ به‌ تلة‌ قانون‌ مي‌سپارند و سرآخر هم‌ به‌ هواي‌ شهرت‌ كاذب‌ توي‌ دوربين‌ خبرنگاران‌ عكاس‌ زل‌ مي‌زنند!

پیمایش به بالا