تظاهر به‌ درويشی برای لذت‌ و سوءاستفاده‌ بيشتر

فردوسي‌، 18 شهريور 1353، ش‌ 1181

برخي‌ از آدم‌هاي‌ بي‌مايه‌ كه‌ ميزان‌ ثروت‌شان‌ از حد معيني‌ گذشته‌ است‌، زير تظاهرات‌ درويش‌ صفتي‌ سنگر گرفته‌اند و در رستوران‌هاي‌ بزمي‌ كه‌ با نام‌هايي‌ از قبيل‌ كلبه‌، بزم‌ ايروني‌، درويش‌ و…از زمين‌ شهر ما مي‌رويد، زمين‌گير شده‌اند! دراويش‌ سرمايه‌دار، عموماً كه‌ دور هم‌ جمع‌ مي‌شوند و تظاهر مي‌كنند در شور و حال‌ غيرمادي‌! دنياي‌ دراويش‌ غرق‌ شده‌اند، درباره‌ حق‌ و حقيقت‌ و بي‌اعتنايي‌ به‌ لذات‌ دنيوي‌ با صداي‌ بلند صحبت‌ مي‌كنند، اما همينكه‌ لب‌ به‌ «ورد» و «ذكر» دائمي‌ خود يعني‌ «پول‌» مي‌گشايند، سر در گوش‌ هم‌ مي‌گذارند و يواشكي‌ از عالم‌ بالا به‌ عالم‌ پائين‌ نزول‌ مي‌كنند! به‌ خيال‌شان‌ هيچ‌ كس‌ شاهد بر اين‌ صعود متقلبانه‌ و نزول‌ جاره‌ ناپذير نيست‌!…گفت‌ وگوهاي‌ درگوشي‌ كه‌ معمولا” در اطراف‌ بيلان‌ كارخانه‌ها و مستغلات‌ و حساب‌ سود و زيان‌ دور مي‌زند، در همهمه‌ صداي‌ ساز و ضرب‌ مطربان‌- بزمي‌ محو مي‌شود و فقط‌ تظاهرات‌ درويش‌ مآبانه‌ آن‌ها  به‌ چشم‌ مي‌آيد كه‌ پيداست‌ سخت‌ دروغي‌ است‌.

      بدين‌ ترتيب‌ بزميان‌ سرمايه‌دار در جامعه‌ ما، نوع‌ خاصي‌ از درويش‌ صنعتي‌ را تبليغ‌ مي‌كنند كه‌ تاكنون‌ بدين‌ وسعت‌ رايج‌ نبوده‌ است‌. تظاهرات‌ آن‌ها  هنگامي‌ به‌ اوج‌ مي‌رسد كه‌ يكي‌ از خوانندگان‌ خاكي‌ و بزمي‌ را كه‌ در رده‌ پيروان‌شان‌ هستند، سر ميز خود دعوت‌ مي‌كنند و بيخ‌ گوشش‌ ورد مي‌خوانند. اين‌ معصومان‌ مبتلا به‌ بيماري‌ درويش‌ صنعتي‌ كه‌ به‌ كمك‌ اسكناس‌، مي‌كوشند دنياي‌ قلابي‌ تازه‌اي‌ در اطراف‌ خود بسازند، همزمان‌ با طلوع‌ خورشيد، سر به‌ آغوش‌ خواب‌ مي‌برند و تا ظهر مي‌خوابند. گويي‌ از ويژگي‌هاي‌ درويشي‌ و آزادگي‌، تنها شب‌ بيداري‌ را آموخته‌اند هر چند كه‌ شب‌هاي‌ خود را نيز به‌ نور پول‌ روشن‌ و بيدار نگاه‌ مي‌دارند، نه‌ با جذبه‌ ذكر و ورد و سير و سلوك‌ .

پیمایش به بالا