فردوسي، 9 ارديبيهشت 1353
«چارلز اليوت» كارش ستاره گذاري بر پايان صفحات كتابهاي در حال چاپ است، او در مقام دبير شركتي كه كتاب (سياوآئين هشياري) را چاپ ميكند لحظات طاقتفرسايي را ميگذراند، چون مجبور است با صفحات خالي و نيمه خالي كتاب كلنجار برود. سازمان سيا جمعاً 168 صفحه از كتاب را سانسور كرده و آنقدر فضاي خالي به علت اين حذف در لابهلاي صفحات كتاب به وجود آمده كه اليوت عاجزانه ميگويد:«نميدانم ستارهها را كجا بگذارم؟»
اليوت بيگمان پس از پايان كار كتابي كه نويسنده آن ميخواهد ثابت كند برخلاف برداشت عمومي، سيا دوسوم بودجة 750 ميليون دلارياش را صرف عمليات مخفي و تنها ده درصدش را صرف جمعآوري اطلاعات مينمايد، پايگاه شغلي خود را تغيير ميدهد و به جاي بندبازي در لابهلاي فضاهاي خالي يك كتاب مغلوط و تكه پاره شده به كار در بخش انتشارات مربوط به يك تشكيلات رسمي راضي ميشود. سازمانهايي از قبيل سازمان قضايي «ناسا» امثال اليوت را به آساني ميپذيرند و آنها را به كار در چاپ و نشر و بولتنهاي مصور و رنگارنگ خود تشويق ميكنند. به اعتقاد كارگردانان امور روابط عمومي سازمانهاي مذكور، زمانه ما، زمان ستاره بازي در حول و حوش سكوهاي فضايي است و براي آنكه كادر انتشاراتي ستاره بازان تقويت بشود، ستارهسوزي در عالم نويسندگي و خبرنگاري و شاعري آئين تازهاي است. شرق و غرب به اين آئين دل سپردهاند و در طريقتي كه پيش گرفتهاند اليوت ستارهاي است كه ميسوزد.
اگر اليوت براي آنكه ستارهاش را از سوختن نجات بدهد به راه ديگري برود و به حوزههايي دور از چشم «سيا» بگريزد علاوه بر آنكه با مسائل مربوط به شغل ستاره گذاري همچنان درگير خواهد بود، دچار مشكلات تازهاي هم ميشود كه با نفس كشيدن رابطه دارد. او هر چند از موطن اصلي «سيا» دورتر بشود بيشتر در حوزه نفوذ و حاكميت اين سازمان با سازمانهاي مشابه اسير خواهد بود، زيرا شيوه كار چنان است كه اليوت و ساير دلزدگان در كره خاك دور خود بچرخند و نتوانند از امواج زير و بالاي فعاليتهاي پنهاني در امان بمانند.
اليوت اگر آرژانتين را به نام يك گريزگاه انتخاب كند، ناگهان بر پايه بلندي در مركز شهر بوئنوس آيرس، علامت هشدار دهندهاي ميبيند كه روي آن نوشتهاند:«سكوت سلامتي است..» اليوت، اين هشدار تهديد آميز را در شكل ظاهري يك علامت رانندگي و در اشكال و ابعاد متفاوت در قاره آفريقا و شايد در دورافتادهترين دهكدههاي قحطيزده آفريقا خواهد ديد. همه جا رابطة سكوت با سلامتي را تعيين كردهاند. و بيشك اهالي يك دهكده گرسنه آفريقايي نيز مانند اتباع آرژانتين ميدانند منظور از سلامتي چيست و سكوت كدام است؟
بنابراين اليوت، اگر گمان كند كه در مسافات دورتر، ستارهگذاري بر پايان صفحات كتابهاي غير رسمي، كار آساني است، زود به هوش ميآيد و بيش از پيش ضرورت چاپ كتابي را كه آئين هوشياري است احساس ميكند.
اليوت مراجع قضايي جهاني را نيز ميشناسد و چنانچه بخواهد مفهوم حذف 168 صفحه از كتاب را با يكي از معاني 8 گانه تجاوز كه اخيراً و پس از ربع قرن از طرف سازمان ملل متحد انتشار يافته است تطبيق دهد به جايي نميرسد. چون مطابق با معاني مذكور به حق او به نام يك نيمه آمريكايي تجاوز نشده است.
كارشناسان سازمان ملل متحد بهتازگي 8 معني براي تجاوز در نظر گرفتهاند و با اعلام لغتنامه «تجاوز» تلويحاً يادآور شدهاند كه در صورت توسل به قوه قهريه تجاوز تحقق مييابد ولاغير. بنابراين اليوت كه نه مورد تهاجم ارضي- نه هوائي- نه دريايي قرار گرفته است طبيعتاً و پيش از طرح دعوي محكوم است و مجازات او خودخوري ابدي است.
شايد «رنه كاس» برنده جايزه نوبل و رئيس انستيتوي بينالمللي حقوق بشر كه خود در كار صدور لغتنامه تجاوز، دستي داشته آشناي درد اليوت بوده است كه به طور اتفاقي، همزمان با گرفتاريهاي شغلي اليوت گفته است: «در تمام قارهها و در تمام مناطق روي زمين به حقوق بشر تجاوز ميشود. قارهاي نيست كه در آن شاهد تجاوز به آزاديهاي بنيادي انسان نباشيم».
نشريه ساندي تايمز نيز همزمان با افشاگريهاي «رنه كاسن» نوشت:«حكومت رودزيا براي جلوگيري از چاپ گزارشي درباره يك مدارك سري سعي كرد با اين روزنامه معامله كند. اين مدارك اشاره بر اين دارند كه شركتهاي امريكايي و اروپايي عليرغم تحريم سازمان ملل متحد عليه رژيم نژادپرست رودزيا، در ساختن صنايع فولادسازي اين كشور كمك كردهاند.»
اگر ديگر نشريات وابسته به قدرتها نيز مست باده كلام رئهكاسن شده و هر يك از آنها پته يك نوع سياست بوقلمون صفت را روي آب بريزند ردپاي تمام وقايع جهاني، از جمله ريشه گرفتاريهاي شغل ستاره گذاري آشكار ميشود و دستهايي كه هميشه براي ايجاد تحريمهاي دروغي و سپس درهم شكستن حصار تحريمهاي دروغي از آستين بيرون است، رو ميشود، در اين صورت بر زمينهاي از آبهاي زلال و روشن نشريات جهان، چارهجوييهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد مثل حبابهاي بيطاقت ميتركند و كلمه تجاوز كه اكنون فقط 8 معناي رسمي دارد تا ميليون ميليون بار تكثير ميشود.
اما هر چند قلم مخصوص ستارهگذاري بر كتابهاي روشنيبخش را از دست اليوت بگيرند و آن را به دست كارشناسان لغت معني و ساير مقامات تسكين دهنده رسمي جهاني بسپارند، باز هم اليوت مردني نيست و هميشه دست و پايي ميزند تا ستاره گذاري بر پايان صفحات كتب غير رسمي را ادامه دهد. از اين رو ماجراهاي بزرگ سياسي مانند «واترگيت» از ستارهاي منشاء ميگيرد كه ظهور آن را مديون دستهاي امثال اليوت هستيم.
مردمي هم كه دور از زادگاه واترگيت بسر ميبرند، در مركز شهر بوئنوس آيرس يا در فلان دهكدة دورافتاده آفريقا نميگذارند شغل ستاره گذاري از فرهنگ شهر يا دهكدهشان حذف بشود. آفريقايي گرسنهاي كه دست در آغوش گاو و گوسفند خشكيدهاش ميميرد، ريشه رنجهاي خود را ميشناسد و بازماندگان او كه نميتوانند معاني پيچيده 8 گانه تجاوز را از انتشارات رسمي جهاني دريابند، ميتوانند مفهوم ساده تجاوز را تنها با مشاهده اجساد آدمها و دامها بفهمند، چون جاييكه لاشخورها فربهتر ميشوند تجاوز يك معناي مجسم و مشهود است و به هيچوجه لازم نيست كه نيروي نظامي قهاري با مارش و توپ و تفنگ مردم را لتوپار كند تا شوراي امنيت سازمان ملل متحد بر تجاوز صحه بگذارد.تجاوز در حيطه شغلي اليوت، در زمينهاي قحطيزده، در معادن انسانگداز و در تمام جوامعي كه واردات شان چندين و چند برابر صادرات آنهاست شكل ميگيرد و در تمام اين حوزههاست كه واقعيت «سكوت سلامتي است» احساس ميشود. مفهوم تجاوز را از قيافه خسته اليوت كه بيزار از تخصص خويش است از چهره خشمگين رهگذراني كه از مركز شهر بوئنوس آيرس ميگذرند و از چشمان بيفروغ مردم آوارهاي كه بر روي كره خاك به زندگي احشام بيش از زندگي خويش ارج مينهند ميتوان دريافت و قلم كه هرگز از تصويربرداري انواع مختلف و مفاهيم تجسميافته تجاوز در نميماند مقيد به مفاهيم 8 گانه نميشود. اليوت آنقدر به قلم ستارهگذار خويش اعتقاد دارد كه «ايدهاليست» به نظر ميرسد، اما اليوت هر چه باشد از كارشناسان سازمان ملل متحد كه 25 سال مستمري گرفتهاند تا حدود تجاوز را در 8 معناي صرفاً نظامي حبس كنند، غنيتر و كارآمدتر است. چون در تمام اين سالها بر صفحات صدها كتاب غير رسمي ستاره گذاشته و به نيروي ايمان براي آنكه رابطهها از بين نرود و مردم از حق دانستن محروم نشوند، هزاران فضاي خالي و نيمه خالي را در لابهلاي سطور به هم وصل كرده است.