فردوسي، ش 1120، 18 تير 1352
خانوادههايي كه آزادي اجتماعي دختران خود را به غلط با علامه و پروفسور و دانشمند شدن آنها در يك رديف ميدانند، همپاي فيلمهاي سينمايي كه مفهوم آزادي زن را با ولنگاري و عياشي يكجا تبليغ ميكنند، دختران جوان را به راه عشرتكدهها ميكشانند.
عشرتكدهها خاستگاه فحشاي مدرن شدهاند و علاوه بر آنكه كمبودهاي معيشتي گروهي از دختران را جبران ميكنند، با نوعي جذابيت و اشرافيت مدرن همآميختگي دارند كه اغواگر است و در مواردي، دختران را جذب امكانات و وسعت بيمانند خود ميكند.
سواد ناتمام براي دختران امروزي در شرايطي كه هنوز بر زمينة خشن زندگي سنتي سر ميكوبند و خواستهها و سليقههاي خاص خود را بر چنين زمينهاي، نااستوار ميبينند، ماية سرگشتگي است و همانطور كه ميبينيم اين دختران، در پناه سواد ناتمام، كسب و كار صاحبان عشرتكدهها و عوامل و واسطههاي آنها را رونق ميدهند و چنين پرشور عمل ميكنند:
ـ مأموران كلانتري 5 تهران، موفق به كشف يك عشرتكده شدند. در اين عشرتكده، زنان و دختران جوان را فريب ميدادند!
ـ گلي، دختري كه فرار كرده بود، در حوالي كرج دستگير شد و گفت: «پدر و مادرم ميخواستند مرا به مرد پيري شوهر بدهند و به ناچار با يكي از پسرهاي محل فرار كردم و به تهران آمدم.»
ـ فاطمه و كبري كه هر دو 17 ساله هستند، با هم از مازندران به تهران فرار كردند. اين دو ميگفتند: «ما همكلاسي هستيم، درسمان ضعيف بود، چون احساس كرديم در امتحانات آخر سال مردود ميشويم، فرار كرديم، شب اولي كه به تهران رسيديم در خانه زن تنهايي خوابيديم و صبح دستگير شديم.»
عشرتكدهها بر ويرانة معيارهاي درهم شكسته رشد ميكنند و به نام زادگاه خبر و حادثه چنان نام و عنوان فريبندهاي يافتهاند كه بهانة كهنه و مؤثر فريبدهنده و فريبخورده با قوت و قدرت، از دل قضاياي مربوط به آنها برميخيزد و در پيچ و تاب مسائل پيوسته با فريبكاري و ديوسيرتي مردان، ريشههاي واقعي فساد از ميدان ديد افكار عموميِ كنجكاو دور نگاهداشته ميشود. اما واقعيت اين است كه پراكندگي و سرعت تكثير عشرتكدهها مانند ساير گرفتاريهاي اجتماعي ما، مولود و محصول تمام شرايط معيشتي، سنتي و تبليغاتي است.
خانوادهها با آنكه تحت تأثير الگوهاي نمايشي و شعارهاي تبليغاتي، به سنتشكني تظاهر ميكنند، در عمق وجود، بهخصوص در مسائل مربوط به زنان سختگير و سنتگرا هستند.
در ساية همين تضاد پنهان و آشكار است كه پافشاري به منظور حفظ سنتهاي يكطرفه مانند شوهر تحميلي و شغل تحميلي ادامه دارد و برپا شدن عشرتكدهها را ميسر ميكند، چون دختراني كه از يك سو به ضرب تبليغات نمايشي، اجازه دارند آراسته و بيپروا و نيمهبرهنه بر سنگفرش خيابانها بخرامند، نميتوانند از سوي ديگر شوهر تحميلي و شغل تحميلي و ساير سنتهاي تحميلي را به ديدة منت بپذيرند و با گشادهرويي و حس تسليم مرتاضان، از برابر اين همه پديدههاي ضد و نقيض اجتماعي و خانوادگي خاموش و بيصدا بگذرند.
ازاينرو فحشاي مدرن از مرداب جنبههاي منحط نمايشي و كهنگي و فرسودگي سنتهاي يك طرفه و ضد زن به يكسان سيراب ميشود و به همة مدعياني كه دعوي حل مسائل زنانه را دارند، دهن كجي ميكند.
راهحلهاي غلط تبليغاتي، مسائل دشوار و تازهاي را در بطن همان مسائل قديمي پرورش ميدهد، بدون آنكه اساساً مسئلهاي حل شده باشد، از خواص «سنت» يكي هم اين است كه در برابر مقاومتها و توپ و تشرهاي توخالي، بافتهاي ريز و به هم فشردة خود را سختتر و مقاومتر ميكند.
تظاهرات فحشاي مدرن بهگونهاي است كه دختران باسواد بهترين طعمههاي آن به شمار ميروند و زنان بيسواد به علت بيگانگي با چموخم عشوهگريهاي مدرن سينمايي، در برابر عشرتكدههاي امروزي، از مصونيت نسبي برخوردارند.
به همين علت در پارهاي موارد، شيفتگان عشرتكدهها، از سواد ناتمام خود به خوبي بهرهبرداري ميكنند. امكانات اين سواد ناتمام براي دختراني كه به سختي با خشونتهاي سنتي و پردهدريهاي نمايشي آميختهاند، بسيار وسيع و وسوسهانگيز است، دختران جوان امروزي در خانوادههاي متوسط، چنانچه از امكانات روحي خاصي براي ادامة تحصيلات دانشگاهي بهرهاي نداشته باشند و از عهدة يافتن شوهر دكتر و مهندس هم برنيايند، گرفتار نقزدنها، سرزنشها و دست آخر هم شوهر تحميلي و شغل تحميلي ميشوند.
دستهاي سخاوتمند و متخصص واسطههاي مدرن كه با عشرتكدهها رابطة پولي دارند، با ساير عوامل اجتماعي همكاري ميكنند و دختران را از نيمه راه مدرسه به سوي آغوش گشادة عشرتكده ميكشانند. توجيه رشد و پراكندگي عشرتكدهها بر پاية ديوسيرتي يك مرد يا يك زن سودجو، توجيه رندانهاي است كه نبايد دل بر آن سپرد.
دختراني كه دست خود را در دست واسطهها ميگذارند، معمولاً كساني هستند كه نميتوانند با اتكاء به امكانات مالي خانواده، لباسهاي رنگ به رنگ بپوشند و مطابق با الگوهاي نمايشي ابراز وجود كنند. همچنين آنها از ردة كساني هستند كه نميتوانند بهطور منطقي از زير بار سنگين وابستگيهاي شديد خانوادگي، بگريزند و با جلب رضايت افراد خانواده، مشاغل كوچك و آبرومند را بپذيرند بر پاية مفاهيم غلط آزادي دخترها بايد يا به يك ديپلم عالي تحصيلاتي آراسته بشوند، يا شوهر دكتر و مهندس پيدا كنند و يا محروم و بينصيب باقي بمانند، اما مشاغل كوچك و آبرومند اجتماعي را نپذيرند كه ماية ننگ و عار خانواده ميشوند!
وضع چنان شگفتانگيز شده كه از يك سو برادران و پدران براي تحميل سنتهاي ضد زن قدارهكشي ميكنند و زنان را به ضرب چاقو از پا درميآورند و از سوي ديگر، فحشاي مدرن براي تأمين نظرات سودجويانه، تقويت ميشود.
فرهنگ تحميلي به زنان و دختران آموخته است كه آزادي و آزادگي با تكه پارههايي به نام پوشاك كوتاه و بلند رابطه دارد و به خانوادهها نيز آموخته است كه همة دختران امروزي توانايي علامه شدن را دارند و ميتوانند در برابر پديدههاي عريان، حتي لحظهاي از مطالعه و جستوجو در آثار علمي و فلسفي جهان غافل نمانند!
خطرات عشرتكده به علت خاصيت پراكندگي آن است، چون صاحبان عشرتكدهها از مجتمع عشرتكده در يك منطقه خاص با نام خاص بسيار ميهراسند، بيم دارند كه مشتريان محتاط و متمكن خود را از دست بدهند. اين مشتريان از صاحبان عشرتكدهها ميخواهند كه احتمال برخورد آنها را با نامحرمان تا حداقل ممكن كاهش داده و عشرتكده را از چشم مردم دور نگاهدارند. به همين علت پراكندگي صفت حتمي عشرتكده است و حتي در بسياري موارد عشرتكده زير يك نام و عنوان قلابي اجتماعي تأسيس ميشود و به كار خود ادامه ميدهد.
اگر مشتريان عشرتكدهها از آفتابي شدن هراسي نداشتند، از مجتمع اماكن مدرن و پراكندة امروزي، شهري و قلعهاي سربرميافراشت كه متمركز و غولآسا بود و با اين حال، خطرات عشرتكدههاي پراكنده از جانب آن احساس نميشد.
ساكنان قلعههاي قديمي، چنان نشانخورده و نامطلوب بوده و هستند كه لااقل براي دختران امروزي و باسواد مرجع تقليد و ماية شر محسوب نميشوند. چون در حصار همان قلعهها و شهرهاي شناخته شده، از بين ميروند، بدون آنكه اثر پايي در مدارس و مراكز آموزشي بر جاي نهند.
اما ساكنان عشرتكدههاي پراكنده و شاغلان سيار و مدرن اين كسب جديد، نه نشانخورده هستند و نه نفرتانگيز. آنها گزك به دست تماشاچيان كوچه و بازار نميدهند و به شيوة دختركان امروزي چنان لباس ميپوشند كه بايد گفت در زمانة ما فحشا با داغ آشكار فاحشگي قابل شناسايي نيست و لاجرم بسيار خطرناك است. بهخصوص كه در مواردي يك شغل و عنوان ظاهرپسند اجتماعي را يدك ميكشد كه براي ذهن آسانگراي دختران مدرسه، برانگيزنده است.
بنابراين مسير پيچ در پيچ تغيير و تحول فحشا از صورت قلعه به صورت عشرتكده يا به عبارت بهتر از شيوه كلاسيك به شيوة مدرن با ظرافت ساخته و پرداخته شده و علاوه بر آنكه فاقد فوايد اجتماعي اماكن قديمي است، دهان گشاد خود را براي بلع تنهاي پرشور دختراني گشوده است كه در نيمه راه مراحل تحصيلاتي هستند و منافع صاحبان عشرتكدهها را در پرتو سواد ناتمام خود به خوبي تأمين ميكنند.
بذر مسمومي كه به علت تازگيها و طراوتهاي مدرن و برانگيزندهاش، در باغچة هر خانهاي قابل نمو و باروري است، همه را تهديد ميكند. در همة خانهها، جلوهها و نشانههاي منحط نمايشي در كنار سنتهاي تحميلي به تمام و كمال راه دارد و دختران و زنان جوان ميتوانند در حالي كه گرفتار زورگويي افراد خانواده هستند، از سوراخ پستوي خانهها با تظاهر به سنتشكني با معيارهاي شكسته در آميزند بدون آنكه با معيارهاي بهتري آشنا شوند.