در زمانة ما همة مفاهيم عوض شده است و به ناچار مفهوم «زن ايدهآل» بهگونهاي ديگر پذيرفته ميشود و معيارهاي انتخاب زن ايدهآل، نسبت به گذشته، به كلي متفاوت است.
رايج است كه ميگويند: «پشت سر هر مرد موفق، يك زن شگفتانگيز را بايد جستوجو كرد»، اما زن شگفتانگيز از نظر مردم ايدهآليست و خيالپرور، زني است كه هرگز اخم نكند، در بدترين شرايط در محيط خانواده، شاديآفرين بوده و مدام، لبخند شيرين بر لب داشته باشد، آداب مهمانداري را خوب بداند، در هر لحظه از شبانه روز براي تهيه ناهار و شام و پذيرايي از مهمانهاي ناخوانده، آماده باشد و خلاصه اينكه، هميشه همچون گل شكفته بهاري، از شريك عشق و زندگي خود استقبال كند.
آنچه مسلم است اين تصوير از زن شگفتانگيز نميتواند با واقعيات زندگي «زن عصر فضا»، در اصول كلي، شباهت داشته باشد. شايد بتوان تصوير مورد بحث را با معيارهاي «مادرانه» پذيرفت، اما هرگز چنين زني به نام همسر يا معشوقه، در اين زمانه، قابل تصور نيست.
زن رؤيايي كه مورد پسند همة مردان خيالپرور است، موجود و يا بهتر است بگوييم اعجوبهاي است كه بچهاش در گهواره هميشه ميخندد و هرگز جيغ نميزند، عادت ماهيانه ندارد، فاقد حساسيتهاي عصبي و خشونتآميز است، آشپزي، خياطي و شوهرداري را بهطور طبيعي و فطري آموخته است و نيازي به مكتب «تجربي» زندگي و شرايط زمان و مكان ندارد!!
از ديدگاه مردان رؤيايي و خيالپرور عصر فضا، زن ايدهآل، فعاليت اجتماعي هم دارد و ميتواند همپاي مرد بر ميزان درآمد خانواده، بهطور مؤثري، بيفزايد.
آيا چنين زني كه گويا اهل «رزم» و روشنيبخش «بزم» است، در چنين زمانهاي، ميتواند فرصت ظهور يابد؟!…، يا فقط در وسعت رؤياها و تخيلات، پرواز ميكند؟
زن در عصر فضا، گرفتاريهاي تازهاي دارد كه از جملة آنها ميتوان نياز به شيك و زيبا بودن را نام برد كه قسمت مهمي از وقت و نيروي جسمي و اقتصادي او را به خود اختصاص ميدهد.
در زمانة ما، زن لاابالي و شلخته در زندگي شغلي و خانوادگي، فاقد پيروزي است و ناگزير به آراستن و پيراستن خويش است.
زن شگفتانگيزي كه به قول فلاسفه بايد پشتسر مردان موفق، وجود داشته باشد، در عصر فضا، اعجوبه و فيلسوف نيست، بلكه موجودي است كه در مكتب تجربه، راه و رسم حفظ و نگهداري «عشق» را با توجه به واقعيتهاي زمانه ميآموزد و بر اين اساس اخم هم ميكند، فرياد هم ميزند و در كامجوييهاي عاشقانه در زندگي زناشويي، حق اظهار وجود را براي خود محفوظ نگه ميدارد.
او ترسو نيست، شجاعت و جسارت صفات تكميلكنندة او است، در واقع نه خادم است و نه مخدوم … همان طور كه در ايجاد و حفظ گرماي محيط خانواده، خود را موظف و مسئول ميداند، از يكايك افراد خانواده، اميد و انتظار محبت و گرمي دارد.
زن ايدهآل، در چارچوب اين زمان، از انتقادهاي گزنده و تند شوهر و مقايسههاي مبالغهآميز او با مادربزرگها و مادرها، به شدت سرخورده ميشود. از نظر يك زن مغرور و متكي به ويژگيهاي مشخص زنانة اين عصر، هيچ موجودي، آزاردهندهتر از مردي نيست كه بهطور اتوماتيك، انتقاد كند و دائماً در صدد اصلاح اخلاق و رفتار اهل خانه باشد.
وضع مقررات و قوانين خشك مردانه، در محوطة خانه، مانند تعيين ساعات خواب و بيداري، طرز لباس پوشيدن بچهها، طرز جارو كردن، طرز چيدن ميز و غيره …، احساسات و غرور زن زمانه را خدشهدار ميكند و آشيانة عشق را در هم ميكوبد.
اما علاوه بر همة آنچه گفته شد، زن ايدهآل در عصر ما نبايد انتظار داشته باشد كه شوهرش او را هميشه در كيف دستي خود حمل كند و هرگز گامي از او دور نشود.
آزادي زن در محاوره، انتخاب لباس، تفريح، غذا و شغل، به نحوي كه اركان خانواده را از هم نپاشد، دوام زندگي عاشقانه را تضمين ميكند.
آگاهي در زمينة مسائل خاص زنانه براي يك زن موفق در زندگي عشقي، ضروري است. زيرا به منظور پيروز شدن در عشق بايد رمز و راز آن را شناخت و به خاطرش زحمت كشيد.
از ديدگاه مردان واقعبين زمانة ما زن ترسو و ناآگاه و شلخته و بد لباس هرگز زن خواستني و مطلوبي نيست، چون مردان واقعبين زمانه، زنان ضعيف و ترسو را براي جبران ناتوانيهاي خود نميخواهند و اساساً به چنين خواص جبراني در وجود زن نميانديشند. آنها بر ارزشهاي وجودي زنِ متكي به نفس و اجتماعي، كه بتواند از عقايد خود دفاع كند و در عين حال به مرد خويش نيز وفادار بماند، صحه ميگذارند و او را در نقطهاي بالاتر و گراميتر از زن ترسو و بزدل و غيراجتماعي قرار ميدهند چون صميمانه معتقدند كه زن ترسو، قادر به حفظ روابط خانوادگي نيست.
بنابراين زن ايدهآل عصر فضا را بايد با معيارهاي فكري مرد عصر فضا سنجيد و پرتگويي و رؤياپروري و خيالپردازان، مايه و معياري براي شناسايي اين زن، به دست نميدهد.