دخترها و روسپی‌ها مسببین قحطی وخشکسالی!

رستاخيز و کیهان ـ يكشنبه‌ 17 تير ماه‌ 1352 ـ شماره‌ 8998

 «جهل‌ سياسي‌» با حقير و هيچ‌ شمردن‌ «زن‌ها» رابطه‌ دارد و ملت‌هايي‌ كه‌ از لحاظ‌ سياسي‌، در ظلمت‌ جهل‌ نگاه‌ داشته‌ شده‌اند، در هر فرصتي‌، بهانه‌جويي‌ مي‌كنند و به‌ جبران‌ همة‌ بدبختي‌ها، زنان‌ را به‌ چوب‌ مي‌بندند، چنان‌ كه‌ در زمان‌هاي‌ گذشته‌ به‌ محض‌ رخ‌ نمودن‌ هيولاي‌ گرسنگي‌، طغيان‌ رودها يا خشكي‌ آب‌ها، زيباترين‌ دختران‌ به‌ خدايان‌ خشمگين‌، پيشكش‌ مي‌شدند و عاملان‌ واقعي‌ فقر و نيستي‌، ناشناخته‌ و آسيب‌ نديده‌، بر بستر گرم‌ خود باقي‌ مي‌ماندند.

 در جوامعي‌ كه‌ هم‌اكنون‌ خشكسالي‌ و فقر و قحطي‌ بيداد مي‌كند، قربانيان‌ فاجعه‌، از سر جهل‌ و بي‌خبري‌، مچ‌ زن‌ها را گرفته‌اند و براي‌ مثال‌ در «نيجريه‌»، دختركان‌ 13 ساله‌ و روسپيان‌ و روسپي‌خانه‌ها را به‌ نام‌ عوامل‌ اصلي‌ فقر و گرسنگي‌، تهديد مي‌كنند!

 گروه‌هايي‌ كه‌ دختران‌ خردسال‌ و روسپيان‌ را به‌ جرم‌ خشكسالي‌ قاره‌ آفريقا، كتك‌ مي‌زنند و با چوب‌ و چماق‌ بر سر و روي‌ آن‌ها مي‌كوبند معتقدند: سوء اخلاق‌ و به‌خصوص‌ فحشاء باعث‌ خشكسالي‌ است‌. به‌ عقيدة‌ آن‌ها، دختراني‌ كه‌ بيش‌ از 13 سال‌ ندارند و روسپيان‌ بايد فوراً ازدواج‌ كنند يا به‌ مراكز ديگري‌ نقل‌ مكان‌ نمايند تا رفع‌ «بلا» بشود!

 جوان‌هاي‌ نيجريه‌اي‌، به‌ سبب‌ جهل‌ سياسي‌ كه‌ فقر تكنولوژي‌ از نشانه‌هاي‌ روشن‌ آن‌ است‌، كساني‌ را چوب‌ مي‌زنند كه‌ به‌ نام‌ ضعيف‌ترين‌  گروه‌هاي‌ اجتماعي‌، در معرض‌ شديدترين‌ لطمات‌ اقتصادي‌ از جانب‌ خشكسالي‌ و قحطي‌ هستند و از ميوة‌ زمين‌ بارور و معادن‌ سرشار وطن‌ خود، كمترين‌ بهره‌اي‌ ندارند. طرز تلقي‌ جوان‌هاي‌ نيجريه‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ اقتصادي‌ و سياسي‌، زاييدة‌ همة‌ شرايط‌ خاص‌ سياسي‌ و جهاني‌ است‌ كه‌ قارة‌ سبز آفريقا را چنين‌ سياه‌ و خشك‌ و سوزان‌ رها كرده‌ است‌ و محصول‌ زمين‌ و معادنش‌ را در انبارهاي‌ غذايي‌ و صنعتي‌ قاره‌هاي‌ دورتر، انبار مي‌كند.

 مردم‌ در گوشه‌ و كنار جهان‌، مطابق‌ با درجة‌ آگاهي‌ سياسي‌ خود، دربارة‌ «زنان‌» قضاوت‌ مي‌كنند و مطابق‌ با خصوصيات‌ اين‌ قضاوت‌، زنان‌ را در رويدادهاي‌ جامعة‌ خود دخالت‌ مي‌دهند يا نمي‌دهند.

 از اين‌ رو، در كنار خبرهاي‌ مربوط‌ به‌ نيجريه‌ با حيرت‌ مي‌بينيم‌ كه‌ در استراليا و زلاند جديد، تظاهرات‌ وسيعي‌ عليه‌ آزمايش‌ اتمي‌ فرانسه‌ انجام‌ مي‌شود و در اين‌ تظاهرات‌ سياسي‌ كه‌ نموداري‌ است‌ از آگاهي‌ سياسي‌، زنان‌ از تمام‌ طبقات‌ اجتماعي‌ شركت‌ دارند و حتي‌ مانكن‌ها با مايو دو تكه‌، ابراز نظر مي‌كنند در حالي‌ كه‌ در نيجريه‌، مدفن‌ شهداي‌ جنگ‌ها و مبارزات‌ تجزيه‌طلبانه‌ و آزاديخواهانه‌ و آغوش‌ گرم‌ مبارزه‌ و درگيري‌ قدرت‌ها، مردم‌، از بس‌ دور از واقعيت‌ رويدادها، كنار گذاشته‌ شده‌ و در حاشيه‌ زيسته‌اند، دامن‌ دختربچه‌ها و روسپيان‌ را مي‌گيرند و از گناه‌ بزرگ‌ترين‌ نيروهاي‌ شر و قحطي‌ و فقر جهان‌، درمي‌گذرند! چون‌ طي‌ سال‌ها، به‌ آن‌ها آموخته‌اند كه‌ ريشة‌ همه‌ گرفتاري‌ها را در آسمان‌ بجويند و كمتر به‌ فقر و غناي‌ زمين‌ بينديشند.

 در اوضاع‌ و احوال‌ زمانه‌اي‌ كه‌ در اسارت‌ زنجيرهاي‌ آن‌ به‌ سر مي‌بريم‌، زن‌ در يك‌ سوي‌ كره‌ زمين‌ با تمام‌ امكانات‌ و آگاهي‌ سياسي‌، مي‌تواند با بدن‌ برهنه‌ و افراشته‌، بي‌ترس‌ از نامحرمان‌، پلاكارد به‌ دست‌، مخرب‌ترين‌ سلاح‌هاي‌ عصر خود را تخطئه‌ كند و به‌ سياست‌هايي‌ كه‌ به‌ اين‌ سلاح‌ها امكان‌ تخريب‌ و كشتار مي‌دهند، معترض‌ شود و در قسمت‌ ديگر كرة‌ زمين‌ كه‌ به‌ بيشترين‌ سهم‌ از تاريكي‌ و ظلمت‌ «كسوف‌» پهنه‌ آن‌ را در خود مي‌گيرد، زن‌ به‌ ناحق‌ عامل‌ فقر و خشكسالي‌ شناخته‌ مي‌شود. غارتگران‌ و چپاولگران‌ قارة‌ سرسبز آفريقا، در خانه‌هاي‌ پربركت‌ خود، در كنار انواع‌ و اقسام‌ خوراكي‌ها، غنوده‌اند و مردم‌ گرسنه‌ و رو به‌ سوي‌ مرگ‌، چماق‌ را حوالة‌ مغز يكديگر مي‌كنند و زنان‌، اين‌ موجودات‌ دور از سياست‌ كه‌ در قاره‌ها و پهنه‌هاي‌ تاريك‌ كرة‌ زمين‌، كمترين‌ سهمي‌ از شادي‌هاي‌ زندگي‌ ندارند، بزرگ‌ترين‌ سهم‌ را از فجايع‌ سياسي‌، به‌ دوش‌ مي‌كشند. اي‌ كاش‌، طرز تلقي‌ نيجريه‌اي‌ها از فقر و قحطي‌ با واقعيت‌هاي‌ زمانة‌ ما تطبيق‌ مي‌كرد تا همة‌ ملت‌هاي‌ قحطي‌زده‌ و گرسنه‌ ردپايشان‌ را بگيرند و در يك‌ چشم‌ بر هم‌ زدن‌، روسپي‌خانه‌ها را با خاك‌ يكسان‌ كنند، دختران‌ 13 ساله‌ را شوهر بدهند و در عوض‌، فقط‌، محصول‌ كشتزارها و معادن‌ خود را به‌ تمام‌ و كمال‌، باز پس‌ بگيرند، بدون‌ آن‌ كه‌ به‌ خاطر اين‌ حق‌خواهي‌، خوراك‌ توپ‌ و تفنگ‌ و انواع‌ سلاح‌هاي‌ كلاسيك‌ و مدرن‌ بشوند.

 به‌ راستي‌ اگر عوامل‌ «فقر» آن‌ طور كه‌ ذهن‌ آسان‌گراي‌ جوانان‌ نيجريه‌، دريافت‌ كرده‌ است‌، چنين‌ روشن‌ و آشكار در دل‌ روسپي‌خانه‌ها، دست‌يافتني‌ بود، چه‌ كسي‌ چوب‌زدن‌ روسپي‌هاي‌ تمام‌ جهان‌ را تكفير مي‌كرد و كدام‌ وجدان‌ آگاه‌ بر يك‌ چنين‌ مجازات‌ بحق‌ و سازنده‌اي‌، خشمگينانه‌ مي‌نگريست‌؟!

 اما افسوس‌ بر اين‌ كه‌ عوامل‌ فقر چندان‌ دور از دست‌، به‌ كار خويش‌ مشغولند كه‌ با گرمي‌ بخشيدن‌ به‌ بازار خرافات‌پرستي‌ و تبليغ‌ دقيق‌ مفاهيم‌ و معيارهاي‌ «قبيله‌اي‌»، لحظه‌ به‌ لحظه‌ از مصونيت‌ بيشتري‌ بهره‌مند مي‌شوند و در پيلة‌ سخت‌تري‌ مي‌آرامند. چون‌ گروه‌هايي‌ مانند روسپيان‌ و دختران‌ خردسال‌ را پيش‌ مرگ‌ خود كرده‌اند.

پیمایش به بالا