قدیسان یک بهشت تحمیلی!

 فردوسي‌، ش‌ 1147، 24 دی 1352

 يك‌ كشيش‌ از بلندگوهاي‌ غيررسمي‌ واتيكان‌ اعلام‌ كرده‌ است‌ كه‌ در بهشت‌ تعداد قديساني‌ كه‌ مليت‌ ايتاليايي‌ دارند از شمارة‌ همگنان‌ آن‌ها كه‌ داراي‌ مليت‌هاي‌ غيرايتاليايي‌ هستند، بيشتر است‌.

 روحاني‌ مذكور براي‌ آن‌كه‌ در تحقيقات‌ بهشتي‌ از اصول‌ غيرقابل‌ تغيير قرون‌ وسطايي‌ دور نشود، افزوده‌ است‌: «فرانسه‌ بعد از ايتاليا داراي‌ قديسان‌ بهشتي‌ است‌ و انگلستان‌ و اسپانيا بعد از آن‌ دو قرار گرفته‌اند.»

 دنياي‌ ذهني‌ كساني‌ كه‌ در دايرة‌ تعصب‌هاي‌ عقيدتي‌ گرفتار مي‌شوند، در گذار زمان‌ و در مسير جابه‌جا شدن‌ قرن‌ها، همچنان‌ بسته‌ و محدود باقي‌ مي‌ماند. روحاني‌ مذكور به‌ علت‌ اسارت‌ در اين‌ دايرة‌ فكري‌ است‌ كه‌ فاصلة‌ قرون‌ وسطي‌ تا به‌ امروز را ناپيموده‌ باقي‌ گذاشته‌ و پاي‌ عقلش‌ در همان‌ دوراني‌ كه‌ روحانيان‌، خود را مالك‌ زمين‌ و حاكم‌ بر بهشت‌ مي‌دانستند لغزيده‌ است‌. او ادامة‌ نسل‌ روحانياني‌ است‌ كه‌ در قرون‌ گذشته‌، زمين‌هاي‌ بهشتي‌ را تكه‌ تكه‌ شده‌ و قباله‌ شده‌ به‌ دوستداران‌ بهشت‌ مي‌فروختند و سودآورترين‌ فعاليت‌ تجارتي‌ اروپا را به‌ كمك‌ رواج‌ بازار خرافات‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند.

 از اين‌ كشيش‌ كه‌ رابطه‌اش‌ با جهان‌ فقط‌ از طريق‌ مطالعه‌ بولتن‌هاي‌ واتيكان‌ حفظ‌ مي‌شود، نمي‌توان‌ انتظار داشت‌ كه‌ چشم‌ بر رويدادهاي‌ واقعي‌ زمان‌ داشته‌ باشد و در دنياي‌ تلخ‌ و سياه‌ انديشة‌ خود، راه‌ بهشت‌ را براي‌ ديگر نژادهايي‌ كه‌ هلهله‌شان‌، قلب‌ تاريخ‌ معاصر را شكافته‌ است‌، بگشايد. راه‌ بهشت‌ به‌ گمان‌ اين‌ روحاني‌ و همة‌ كساني‌ كه‌ محكوم‌ به‌ مطالعة‌ دائمي‌ بولتن‌هاي‌ نژادي‌ و عقيدتي‌ هستند، فقط‌ دراختيار نژادسفيد آن‌ هم‌ از نوع‌ اروپايي‌ و استعمارگر آن‌ است‌. ديوارهاي‌ بلند كليسا، ناقوس‌ها و همه‌ آنچه‌ او را احاطه‌ كرده‌، ياخته‌هاي‌ زندة‌ مغزش‌ را خورده‌ و نمي‌تواند در فضايي‌ چنان‌ تاريك‌، با مغزي‌ چنان‌ مخدوش‌، به‌ آنچه‌ در آفريقا مي‌گذرد، به‌ آنچه‌ در آسيا مي‌گذرد، به‌ آنچه‌ در املاك‌ مستعمراتي‌ سابق‌ بريتانياي‌ كبير، فرانسه‌، ايتاليا و اسپانيا مي‌گذرد، و به‌ آنچه‌ در فرهنگ‌ جهان‌ مي‌گذرد، نگاه‌ كند و بينديشد. به‌ گمان‌ او، صاحبان‌ زمين‌، همان‌ صاحبان‌ قديمي‌ هستند: ايتاليا، فرانسه‌، انگلستان‌، اسپانيا… به‌ گمان‌ او، عقل‌ كليسايي‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ صاحبان‌ زمين‌، صاحبان‌ آسمان‌ هم‌ باشند!

 اما اين‌ روحاني‌ تنها پژوهشگر متعصب‌ زمان‌ نيست‌. او نماينده‌ و نمونة‌ تمام‌ پژوهشگراني‌ است‌ كه‌ تعصب‌ عقيدتي‌ را زير سرپوش‌ تحقيق‌ و پژوهش‌ پنهان‌ مي‌دارند و نتيجة‌ تحقيق‌ را از پيش‌ مي‌دانند.

 آن‌ها در تمام‌ مدت‌ تحقيق‌، درجة‌ شايستگي‌ و توانايي‌ انسان‌ را در مواجه‌ شدن‌ با رويدادهاي‌ زمان‌، به‌ كمك‌ معيارهاي‌ از پيش‌ معلوم‌ شده‌، محك‌ مي‌زنند. معيار اين‌ روحاني‌ به‌ علت‌ الفت‌هاي‌ ديرينه‌ به‌ قرون‌ وسطي‌، همان‌ معيارهاي‌ قرون‌ وسطايي‌ است‌. معيار ديگر پژوهشگران‌ متعصب‌ نيز معياري‌ است‌ در حدود و در عرض‌ معيارهاي‌ مورد قبول‌ همان‌ روحاني‌، نه‌ كمتر و نه‌ بيشتر از آن‌.

 بهشتي‌ كه‌ اين‌ روحاني‌ پيش‌روي‌ ما ترسيم‌ مي‌كند، يك‌ بهشت‌ تحميلي‌ است‌ كه‌ سند مالكيت‌ آن‌ به‌ نام‌ نژادسفيد ثبت‌ شده‌ است‌. بهشت‌ ادعايي‌ ديگر پژوهشگران‌ متعصب‌ و مغرض‌ نيز كه‌ مي‌خواهند بهشت‌ خيالي‌ خود را به‌ جوان‌ترها بقبولانند، بهشتي‌ نيست‌ كه‌ جلوس‌ در مراتب‌ مختلف‌ آن‌ براي‌ كساني‌ كه‌ در لابه‌لاي‌ رويدادهاي‌ زمان‌، مي‌لولند و مي‌جوشند خواستني‌ باشد. آن‌ها چه‌ بخواهند، چه‌ نخواهند، زمانه‌، زمانة‌ تنوع‌ افكار و انديشه‌ است‌. اگر قرار باشد جهان‌ انساني‌ از اين‌ تنوع‌ به‌ وحدتي‌ برسد، وصول‌ به‌ آن‌، پس‌ از آميختگي‌ها و درهم‌ جوشيدن‌هاي‌ مداوم‌ فكري‌ حاصل‌ مي‌شود، نه‌ با ارعاب‌ و تهديد و خشم‌ كساني‌ كه‌ مثل‌ روحاني‌ يسوعي‌ مي‌خواهند همة‌ نظرها و انديشه‌ها و خواسته‌ها، بر مدار فكري‌ آن‌ها بچرخد و همة‌ قلم‌ها از جوهر قلم‌ آن‌ها مايه‌ بگيرد.

 اگر مطابق‌ با نظرات‌ پوسيدة‌ اين‌ روحاني‌ باور كنيم‌ كه‌ خداوند فقط‌ يك‌ بهشت‌ انحصاري‌ را براي‌ اسكان‌ فرزندان‌ برگزيدة‌ خود آفريده‌ است‌، بايد قبول‌ كنيم‌ كه‌ تمام‌ قلم‌ها، تراوش‌هاي‌ يك‌ نوع‌ انديشه‌ را بر كاغذها بريزند… اما چون‌ نظرات‌ و تحقيقات‌ خودبينانة‌ روحاني‌ يسوعي‌ و ديگر پژوهشگران‌ متعصب‌ را دربارة‌ «بهشت‌ انحصاري‌» نمي‌پسنديم‌، بايد هر قلم‌ صريح‌ و متحول‌ را نشانة‌ يك‌ بهشت‌ تلقي‌ كنيم‌ و صاحبان‌ انديشه‌هايي‌ را كه‌ با جنبه‌ انحصاري‌ بهشت‌ درستيزند، آزاد بگذاريم‌. يك‌جانبه‌ نگريستن‌ برقضاياي‌ زمين‌ و آسمان‌ از سوي‌ روحاني‌ يسوعي‌، نشانة‌ آن‌ است‌ كه‌ در محيط‌ زندگي‌ اين‌ محقق‌، تعصب‌، مركز وقايع‌ بوده‌ است‌، منظور آن‌كه‌ روحاني‌ يسوعي‌ و نظاير آن‌ در تمام‌ زمان‌ها و مكان‌ها، محصول‌ شرايط‌ هستند و تعدادشان‌ چه‌ بسيار.

پیمایش به بالا