فردوسي، 4 دي 1351، ش 1095
در جريان انتخابات ژاپن، شكست كامل رسمي «اخلاق بودايي» در برابر رشد اقتصادي اعلام شد و خبرگزاريها گزارش دادند :«حزب بودايي در نتيجة انتخابات، زيان ديد و به جاي 47 كرسي كه دورة گذشته داشت، فقط 29 كرسي از پارلمان را اشغال نمود.» اگر چه، شكست غير رسمي و تدريجي مذهب بودا به علت ناسازگاري با رشد سريع اقتصادي، پيش از اين، احساس ميشد، اما در انتخابات ژاپن به شكل نمايانتري آشكار شد و جنبههاي مسخ شده و رو به انحطاط تعاليم بودايي، حتي در قالب ظاهري حزب نتوانست افكار عمومي را جلب كند و به شدت شكست خورد.
افكار عمومي ژاپن، تحت تأثير آشنايي با مسائل خاص و پيچيدهاي كه حاصل رشد سريع اقتصادي است. چنان در مسير بازاريابي پيش ميرود كه به توسعة بازار، بيش از تعاليم غيراقتصادي بودا چشم دارد و نتيجه اينكه در پارلمان كنوني ژاپن، كرسيهاي كمتري به سران حزب بودايي اختصاص يافته است.
جاذبة ايدئولوژيكي احزابي كه در انتخابات ژاپن، كرسيهاي بيشتري از گذشته كسب كردهاند، به اندازهاي است كه واقعيت شكست رسمي و پارلماني حزب بودايي از نظر مفسران سياسي كه به جنبههاي ايدئولوژيكي قضايا بيشتر توجه دارند، دور مانده است.
در حقيقت نميتوان سنگينشدن يك وزنه را در ترازوي سياست، بدون رابطه با سبك شدن ساير وزنهها در كفة ديگر سنجيد و در اين رويداد مورد بحث نيز، علل شكست حزب بودايي در پارلمان، با علل پيروزي احزاب و نيروهاي برنده، بيرابطه نيست. شكست افكار و تعاليم بودا در ژاپن و تحليل آن در جنبههاي نيرومند تحولات اقتصادي جامعة ژاپن، در تاريخ اين كشور، سابقهاي كهن دارد و نقطة شروع شكست اخلاق بودايي را بايد در نخستين جلوههاي رشد اقتصادي جست جو كرد.
براساس واقعيتهاي تاريخي، ژاپن نشيب و فرازهاي بزرگ سياسي و اقتصادي مهمي را گذرانده است و به نام طولانيترين دورههاي دگرگوني، بايد از دورة 200 سالة انزوايي سخن گفت كه در مدت آن، ژاپن، با دنيا قطع رابطه كرد و سر به زير لاك فرو برد، اما همين كه در قرن نوزدهم حصار انزوا را شكست، براي تجديد و تحكيم احساسات ناسيوناليستي، و به خاطر ايجاد روحية مقاومت ملي در برابر نفوذ و تأثير بيگانگان جنبههاي سنتي را تقويت كرد. مسيحيت را به نام يك مذهب تجملي به دور افكند و مذهب بودايي را احيا نمود. در همين دوران و به منظور حفظ رژيم خاص سياسي و سنتي كه ژاپن به آن پايبند بود، مذهب ديگري كه «شينتو» نام داشت، تقويت شد. براساس اصول اين مذهب، اعقاب مستقيم خورشيد كه بر سرزمين آفتاب تابان حكومت ميكردند، توانستند تا مدتها در مركز قدرت باقي بمانند.
اما رابطة وسيع اقتصادي با غرب، سرانجام، ويژگيهاي سياسي ژاپن را درهم ريخت و به اعلام قانون اساسي جديدي منجر شد كه پارلمان دو مجلسي را در ژاپن به وجود آورد و موجبات استقرار صنايع مدرن را در گوشه و كنار ژاپن فراهم كرد. بدين ترتيب، پيروان بودا و شينتو، با معجزات اقتصاد توسعه يافته و سرمايههاي بزرگ در بخشهاي پيشرفته صنايع جديد، آشنا شدند و در بهترين لحظات بهرهبرداري، اشعة هستي بخش آفتاب تابان را در قلب كارخانهها و واحدهاي صنعتي مدرن جست جو كردند.
با اين حال، دلبستگيهاي عميق ژاپن به مفاهيم سنتي چنان بود كه تا مدتها همچنان فئودال باقي ماند و ائتلاف فئوداليسم و سرمايهداري، به علت دوگانگي نحوة زندگي و معيشت مردم، و با اتكاء به سرچشمههاي نيرومند سنتي، بهطور شگفت انگيزي تحقق يافت.ژاپن در مرحلة ديگري از رشد كه با ناهماهنگي اقتصادي به شدت درگير بود، به بازار مواد خام چشم دوخت و در راه سياست استعماري، سرزمينها و منابع منچوري و كره را حريصانهتر از پيش نگريست و برآن پنجه افكند، بدين ترتيب، نخستين پايههاي تعاليم بودا درهم ريخت كه بر اساس آن «قرباني كردن براي خدايان، نادرست است. به جاي كشتن موجودات زنده و قرباني كردن آنها، بايد حرص و خشم كينه و بدانديشي را كشت و قرباني كرد.»
ژاپن كه در گذشتههاي دور، تعاليم بودايي را از هند گرفت و در دورههاي مشخص از تاريخ، براي تحكيم روحية ناسيوناليستي، از بودا مانند يك حربة مؤثر، بهرهبرداري كرد، در شرايط كنوني شيوة ديرين را به كلي ترك كرده است و كاميابيهاي جهاني را فقط در آغوش وسعت و غناي بازارها و در پناه قيمتهاي بينالمللي مي جويد. به عبارت رساتر، دست آويزي به نام تعاليم بودا كه زماني موجب حفظ وحدت و ايجاد مقاومت در برابر هجوم بيگانگان تلقي ميشد، در مسير اقتصاد توسعه يافتهاي كه خود مهاجم شده است، جاي خود را با قوانين و نظام بازار كه تابع دست هاي نيرومند تجارت جهاني است، عوض ميكند.
بدون ترديد بازار مورد نياز ژاپن، چنان بازاري است كه فضاي بزرگي را براي عرضة كالاهاي صنعتي ژاپن و تقاضاي مواد خام مراكز صنعتي آن، در اختيار عوامل تجاري ژاپن قرار دهد و از آنجا كه ويژگيهاي اين بازار با فلسفة بودا در زمينة شناختن حد و مرز و تشويق روحية قناعت تجانسي ندارد، كرسيهاي حزب بودايي در پارلمان ژاپن زمينهاي براي استقرار پايههاي لرزان خود نمييابد. ژاپن كه روزگاري سنگ ناسيوناليسم براساس مفاهيم بودايي را به سينه ميزد، اكنون كه بر دلهرههاي كوچك اقتصادي خود پيروز شده و با دلهرههاي بزرگ اقتصادي دمساز است، راه حلها را در بودازدايي و تخريب كامل زمينههاي صنعتي ميجويد.
در جريان رويدادهاي مربوط به تحولات سياست اقتصادي ژاپن، كشورهاي نيرومند و هشيار آسيايي كه مصونيت خود را در برابر نيازهاي رو به افزايش ژاپن، از طريق محدود كردن و افسار زدن بر اشتهاي مصرفي مردم، تأمين كردهاند، دل آسودهاند و ساير كشورها در معرض خطراتي هستند كه ممكن است در يكي از مراحل آيندة رشد اقتصادي ژاپن، آنها را به اقمار و اجزاء اين اقتصاد نيرومند تبديل كند، زيرا حدود بازار مورد نياز ژاپن چنان دنيايي شده است كه ميتواند قسمت مهمي از مواد خام سراسر جهان را ببلعد و قسمت مهمي از اشتهاي مصرفي فروشندگان مواد خام را ارضا كند.