كيهان، 21 اسفند1351، ش 8901، ص 8
سازمان جديد «اصلاح و ارشاد نوجوانان» به خانواده و كنترل نوجوانان در محدودة خانه، چندان اهميت داده كه خانه را تنها عامل مؤثر در انحراف آنها دانسته است.
روانشناسان نيز در تأييد همين نظريهها افزودهاند: «خميرة اصلي كودك در خانواده شكل ميگيرد و چنانچه پدران و مادران به فكر تربيت فرزندان خود نباشند، با ناكاميهايي روبهرو خواهند شد كه امكان دارد آنها را به راههاي نادرست بكشاند. اگر در خانواده پدر يا مادر اسير شيطان فساد باشند، اگر نابساماني و جار و جنجال و دعوا، محيط خانه را آلوده كند و خلاصه اگر الكل يا اعتياد ديگري در خانه راه يابد، نبايد از كودك انتظار سلامت روح و روان داشت».
نظرات ارائه شده توسط سازمان اصلاح و ارشاد نوجوانان و روانشناسان وابسته به آن در شرايط و اوضاع و احوال زندگي ما قابل قبول نيست، اين گونه عقايد اصلاحي و ارشادي، در زمانهاي پذيرفتني بود كه خانه در اختيار يك رئيس مقتدر به نام پدر و يك ناظم دلسوز به نام مادر اداره ميشد و البته در اين محدودة محصور در اقتدار پدر و عواطف مادر، بچهها عميقاً به خانواده وابسته بودند و خميره آنها، به راستي در خانه شكل ميگرفت. اما هيچيك از نظرات مذكور در شرايط كنوني و در جامعهاي كه حصاري از پردههاي نمايشي آنتنهاي تلويزيون و راديو، اطراف آن كشيده شده است، صدق نميكند و تأثير رفتار افراد خانواده بر ذهن نقش پذير بچهها فقط يك عامل درجة دوم شناخته ميشود چون بچهها دور از حوزة اقتدار پدر و نفوذ عاطفي مادر رشد ميكنند و مراجع تقليد خود را فقط در ميان بتهاي سينمايي تلويزيوني روز ميجويند كه متأسفانه در ساختن و پرداختن چهره و وضع اين بتها، كمترين دلسوزي و احساس مسئوليت اجتماعي به كار نميرود.
نتيجة فعاليتهاي نمايشي به اندازهاي براي بچهها، جذاب و فريبنده است كه مكتبهاي مختلف تأديبي و روانشناسي در مبارزه با آثار و تراوشات آنها در تمام دنيا ورشكسته شده و مبتكران و پايهگذاران مكتبهاي ارشادي، در زادگاه همين مكتبها، چنان در دام هرج و مرج تربيتي حاصله از اثرات وسايل نمايشي گيج و غرق شدهاند كه بچههاي جامعه خود را در زندان مواد مخدر و بيتفاوتي و بيبندوباري اسير ميبينند اما نميتوانند با سلاح قديمي به جنگ شيطانهاي فساد بروند چون بال و پر شياطين امروزي، شبكهوار تمام پستيها و بلنديهاي جغرافيايي را دور ميزند و به دست و پاي جوانها ميپيچد. به اين ترتيب، صحيح نيست كه ما، ارشاد و اصلاح بچههاي خود را از اين عوامل و برنامههاي بياثر، انتظار داشته باشيم.
دفاع از نظرات اين مكتبها و اميد به تأثير بخشي آنها در صورتي ميسر است كه بتوان ارتباط فكري و عاطفي طفل را با آثار وسايل ارتباطي قطع كرد اما گرفتاريها و بهخصوص مشغلة اقتصادي زندگي امروزي براي پدران و مادران زمانه به اندازهاي است كه قادر نيستند قطع رابطه را دقيقاً كنترل كنند. بنابراين، دارالتأديبها يا ساير عناويني كه حاوي و گوياي همين مفهوم هستند، نميتوانند جوابگوي كمبودهاي تربيتي بچههايي شوند كه در 6 سالگي آگاه بر دقايق سرقت تشكيلاتي، حمل قاچاق و ظرايف امور جنسي شدهاند و همه روشهاي جرم و جنايت را از لابهلاي تصاوير زنده و ناطق، كشف كردهاند. به منظور آگاهي بيشتر بر اهميت اشتباهاتي كه در پرورش استعدادهاي كودكانه مرتكب ميشويم، بايد به اخبار مربوط به كشف باندهاي سارقان خردسال توجه كرد و جزئيات عمل آنها را با آنچه را جعبهها و پردههاي نمايشي عرضه ميكنند، مقايسه كرد.
بر اساس گزارش سازمان جديد اصلاح و ارشاد نوجوانان كه متكي بر واقعيتهاي آماري است، اتهام بيشتر نوجوانهاي كجگرا، سرقت است. عمل سرقت به تنهايي، گوياي احتياج است و اگر از موارد بسيار استثنايي بگذريم، نوعي نياز فردي را بازگو ميكند كه در اطفال با ماجراجوييهاي بچگانه به هم آميخته است. اما همين كه سخن از باند و تشكيلات به ميان آيد، علاوه بر انگيزة نياز، انگيزة دلهرهآوري قابل جستوجو است كه بايد آن را از محتواي آثار نمايشي و قصهها و كتابهاي ارزان قيمت دستفروشهاي كنار خيابان بيرون كشيد. سرقت بچههايي كه با دانش تشكيلاتي و مالي توأم شده است، به عنصر معصومانة نياز اكتفا نميكند و سرانجام چنان جاهطلبانه پيش ميرود كه نوعي اشرافيت را در دنياي سارقان تشكيلاتي رسوخ ميدهد كه تولد گانگستربازي است و اين همان صفت خاصي است كه اخيراً در مسير اقدامات بزهكاران خردسال جامعه ما بهگونهاي روشن به چشم ميخورد.
مسئلة كجروي جوانها، چندن پيچيده و دشوار است كه در يك بررسي كامل، دست همة سازمانهاي اجتماعي در ايجاد و تشديد آن رد ميشود، بهطوري كه اعمال و رفتار كانگسترهاي خردسال را بايد به نام يك پديده و محصول فعاليتهاي پيوسته و ناهماهنگ اجتماعي پذيرفت و مورد مطالعه قرار داد. در غير اين صورت به كار گرفتن گروهي متخصص و كارشناس به منظور ارشاد نوجوانهاي بزهكار پيش از اصلاح برنامههاي نمايشي، به ارزش و اهميت هدف لطمه ميزند و بيش از پيش از وسايل ارتباطي نمايشي، سلب مسئوليت اجتماعي ميكند.
اگر تهذيب خلق و خوي بچهها مورد علاقه و اعتناست و اعتقاد سازمانهاي ارشادي بر اين استوار شده كه از ظرفيت روحي، هنري، ادبي و عملي بچهها به منظور تأمين كمبودهاي تخصصي بهرهبرداري شود، چرا از مؤثرترين وسيله كه شيرينترين و قابل قبولترين وسيله نيز هست، براي ارشاد آنها استفاده نميكنند و چرا همة رشتههايي كه با خون دل، در خانواده و شايد هم در مدرسه به دست ميآيد، در كارگاه پرفسون وسايل نمايشي، پاره ميشود؟ بنابراين بايد به اهميت و لزوم پيشگيري بيش از معالجه و درمان، توجه كنند و مسئولان سازمان اصلاح و ارشاد نوجوانها و ساير تأسيسات مشابه، پيش از برنامهريزي و به خاطر كسب نتايج خوب اجتماعي كه در پي آن هستند، فيلمهايي را كه هم اكنون بر پردة سينماها نمايش داده ميشود ببينند و ساير برنامههاي نمايشي را مورد بررسي قرار دهند چون فقط در جريان اين بررسي بيطرفانه، ميتوانند شياطين فساد را بشناسند و لبه تيز تيغ خود را متوجه آنها كنند.