فردوسي، 13 شهريور 1351، ش 1079
در باب بيماري «جشن تولد بچهها» در خانوادهها، بلاشك نميتوان حرف تازهاي زد. آن هم در فردوسي كه چند بار به آن اشاره شده است و جناب سردبير نيز خود يكي از مخالفان اين نهضت پردنگ و فنگ در خانوادههاست. اما حالا ديگر كار از «بچهها» گذشته، و بزرگترها و به قولي «خرس گنده»ها هم كه عمري از آنها گذشته به اين فكر افتادهاند كه شبي را هم براي خودشان دست و پا كنند و همين مسئله بسياري از خانوادهها را به بلاي عظيم تهية كادو و دنگ و فنگ مربوط به كيك و كاغذ رنگي و چراغهاي چشمكزن و بادكنكهاي رنگارنگ مبتلا كرده و در كنار اين رسم صادراتي فرنگ كه در خانوادهها به صورت ضرورت تعطيل ناپذيري درآمده است، رسوم خاص ايراني نيز همچنان چون كوه خودنمايي ميكند. جشن تولد را به خانههاي خود آوردهايم ولي قاعده و رسم سبك سنگين كردن هدايا را از دست ندادهايم و اين وصلة ناهمرنگ كه بر پيراهن پارة ما ديده ميشود، راه سوءاستفادههاي مدرن را نيز گشوده است و عجيب نيست كه روز به روز شاهد ماجراهاي تأثير برانگيز جشن تولد زدگي هستيم و تازهترش كه خانمي به نام آرزو براي برگزاري جشن تولد خود با محاسبه (كادوهاي احتمالي بالغ بر صد هزار ريال) اجناس مختلف خريداري ميكند و در ازاي آن چك بي محل ميكشد و پايان ماجرا اينكه اكنون به جرم چك بلامحل تحت تعقيب است. او در واقع در راه به ثمر رساندن آرزوهاي طلايي خود و در مكتب جشن تولد، راه و رسم چك بيمحل كشيدن را آموخت و اين همان راهي است كه تا كنون بسياري از مردم به علت درگيريهاي مشابه آموختهاند و دادگستري ما را با انبوه مشكلات مربوط به تراكم كار مواجه كردهاند. تعداد دعاوي مربوط به چك بيمحل به قدري زياد است كه باعث ميشود تا بسياري از امور كه حل و فصل آنها فوريت دارد، معوق بماند.