گریه و غش اداری

 فردوسي‌، ش‌ 1115، 14 خرداد 1352

باند زنان‌ غشي‌ كه‌ دست‌ به‌ سرقت‌ مي‌زند، در اصفهان‌ كشف‌ شد. شيوة‌ كار آن‌ها بدين‌ طريق‌ بود كه‌ هر سه‌ نفر به‌ عنوان‌ خريد وارد مغازه‌اي‌ مي‌شدند و شروع‌ به‌ انتخاب‌ جنس‌ مي‌كردند اما در همين‌ اثنا، دختر جوان‌ باند غش‌ مي‌كرد و بر زمين‌ مي‌افتاد. با غش‌ كردن‌ او، صاحب‌ مغازه‌ و ساير مشتري‌ها دور او جمع‌ مي‌شدند و در همين‌ شلوغي‌، همدستانش‌ با استفاده‌ از فرصت‌، اجناس‌ مغازه‌ را زير چادر پنهان‌ كرده‌ و مي‌دزديدند. در اين‌ باند كه‌ زنان‌ كم‌سواد شهرستاني‌ دست‌ داشتند، غش‌ و ضعف‌ زنانه‌ براي‌ سرقت‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ بود ـ اما در زندگي‌ اجتماعي‌ زنان‌ باسواد اداري‌، گريه‌ و غش‌ و ضعف‌، به‌ منظور ديگري‌ مورد بهره‌برداري‌ قرار مي‌گيرد كه‌ قابل‌ بحث‌ است‌.

 در سازمان‌ها و مراكزي‌ كه‌ زنان‌ براي‌ خدمت‌، پشت‌ ميزهاي‌ اداري‌ نشسته‌اند، گريه‌ و غش‌ و ضعف‌ زنانه‌، با معناي‌ خاصي‌ سنجيده‌ مي‌شود ـ چون‌ چنان‌ با دسايسي‌ اداري‌ به‌ هم‌ آميخته‌ است‌ كه‌ تفكيك‌ آن‌ها از يكديگر، ممكن‌ نيست‌ و هيچ‌كس‌ نمي‌تواند اين‌ غش‌ و ضعف‌هاي‌ مصلحت‌آميز را بر زناني‌ كه‌ به‌ تظاهرات‌ مردانه‌، مفتخر و آراسته‌ شده‌اند، ببخشايد.

 رؤسا و مسئولان‌ سازمان‌هاي‌ اجتماعي‌، در مواردي‌ كه‌ با كارمند زن‌ سروكار دارند و مشتاقانه‌ در آرزوي‌ ايجاد روابط‌ صحيح‌ و حفظ‌ و اجراي‌ ضوابط‌ انضباط‌ اداري‌ هستند با ضعف‌ و عجز زنانه‌ به‌ نام‌ سلاح‌ ضدخدمت‌ و ضدانضباط‌، بيش‌ از ديگران‌ آشنايي‌ دارند و به‌ شدت‌ از آثار و نتايج‌ آن‌، رنج‌ مي‌برند به‌ علت‌ احساسات‌ خاصي‌ كه‌ در برابر اشك‌ و ضعف‌ و قهر زنانه‌، از خود بروز مي‌دهند و طي‌ قرن‌ها با آن‌ خو گرفته‌اند، معمولاً از گناه‌ و تقصير زني‌ كه‌ به‌ هر علتي‌ اشك‌ مي‌ريزد مي‌گذرند و در مواردي‌ هم‌ كه‌ نمايش‌ اشك‌ريزان‌ و غش‌ و ضعف‌ به‌خاطر وصول‌ به‌ هدف‌هاي‌ غيرانضباطي‌ و گريز از تصميمات‌ خاص‌ اداري‌، برگزار مي‌شود، چنان‌ تحت‌تأثير قرار مي‌گيرند كه‌ به‌ زبان‌ رايج‌ رضايت‌ مي‌دهند، رضايتي‌ كه‌ نه‌ حق‌ زن‌هاست‌ و نه‌ به‌ صلاح‌ جامعه‌اي‌ كه‌ از آن‌ها به‌ازاي‌ اعطاي‌ استقلال‌ اقتصادي‌، اميد و انتظار خدمت‌ و رعايت‌ نظم‌ و آئين‌ اجتماعي‌ دارد.

 گروهي‌ از زنان‌ اداري‌ كه‌ به‌ شيوة‌ باند زنان‌ غشي‌ و سارق‌ اصفهاني‌، عمل‌ مي‌كنند، به‌ محض‌ آن‌ كه‌ با يك‌ تذكر اداري‌ يا حكم‌ مأموريت‌ و انتقال‌ به‌ يك‌ واحد ديگر كه‌ مطلوبشان‌ نيست‌ مواجه‌ مي‌شوند، عاجزانه‌ و ماهرانه‌ به‌ جيغ‌ و شيون‌ مي‌پردازند و كريدورهاي‌ مؤسسات‌ را عرصة‌ تاخت‌ و تاز طنازي‌هاي‌ زنانه‌ و خشم‌هاي‌ عشوه‌گرانه‌، قرار مي‌دهند و مويه‌كنان‌ با اشاره‌هاي‌ تهديدآميز، از قدرت‌ پدر، شوهر و برادر و … دم‌ مي‌زنند و به‌ مقصود هم‌ مي‌رسند چون‌ موضوع‌ پيوسته‌ با تصميم‌ اداري‌، در هنگامة‌ حال‌ آوردن‌ خانم‌ و كشان‌ كشان‌ بردن‌ او به‌ بهداري‌ مؤسسه‌، به‌ كلي‌ لوث‌ و فراموش‌ مي‌شود.

 زن‌ اداري‌ با تمام‌ تظاهرات‌ مردانه‌اي‌ كه‌ به‌ آن‌ افتخار مي‌كند، در فرصت‌هايي‌ كه‌ دست‌ مي‌دهد و در مواجهه‌ با آرزوها و خواسته‌هاي‌ عقيم‌ مانده‌، دست‌ و پا شكسته‌، خودنمايي‌ مي‌كند و سنگ‌ همة‌ مرداني‌ را به‌ سينه‌ مي‌زند كه‌ به‌ نحوي‌ با آن‌ها رابطه‌ و بستگي‌ دارد و جالب‌ آن‌كه‌ اين‌ مردانِ دلاورِ پشت‌ پرده‌ كه‌ از يك‌سو با سينه‌هاي‌ ستبر، خانم‌ را در كنف‌ حمايت‌ خود قرار مي‌دهند، از سويي‌ ديگر، در لهيب‌ تند تساوي‌خواهي‌ و شايد برتري‌جويي‌ او در سوز و گدازند و براي‌ يافتن‌ مفري‌ در جهت‌ عكس‌ مساوات‌ و در مسير قدرت‌نمايي‌، در كمين‌ فرصت‌ها نشسته‌اند.

 يكي‌ از بدترين‌ نمونه‌هاي‌ زن‌ مورد اشاره‌ را به‌ كرات‌ در خيابان‌ها مي‌بينيم‌ و با شگفتي‌ شاهد واكنش‌هاي‌ عاجزانه‌ او هستيم‌ به‌ محض‌ آن‌ كه‌ يك‌ زن‌ راننده‌، مرتكب‌ خلاف‌ مي‌شود، در برخورد با افراد پليس‌ پشت‌ سرهم‌، اسامي‌ مردان‌ دوست‌ و آشنا و خويشاوند را رديف‌ مي‌كند و چپ‌ و راست‌ درپي‌ يافتن‌ تلفن‌ عمومي‌ سرك‌ مي‌كشد تا به‌ وسيله‌ آن‌، لشكر مردان‌ دلاور و مقتدر را در برابر انضباط‌ شهري‌ و اجتماعي‌، به‌ صف‌ بكشد و دل‌ در سينة‌ مجريان‌ قانون‌ كه‌ اتفاقاً به‌ علت‌ تجربيات‌ تلخ‌ شغلي‌، گرفتار ترس‌ و واهمه‌ و احتياط‌ هم‌ شده‌اند، بلرزاند و از پرداخت‌ جريمه‌ و تحمل‌ مجازات‌، بگريزد!

 بدين‌ ترتيب‌، باور مي‌كنيم‌ كه‌ باند زنان‌ غشي‌ فقط‌ در حوزة‌ بازار اصفهان‌، عمل‌ نمي‌كند و ويرانگري‌ اين‌ باند با دستگيري‌ سه‌ زن‌ در اصفهان‌ ختم‌ نمي‌شود بلكه‌ افراد بي‌شمار باند در تمام‌ مؤسسات‌ اجتماعي‌ با كم‌وبيش‌ تفاوت‌هايي‌، پراكنده‌ هستند و خواسته‌هاي‌ ضداجتماعي‌ و ضدانضباطي‌ خود را با استفاده‌ از ضعف‌هاي‌ سيستم‌ اجتماعي‌، بر شانه‌ مرداني‌ كه‌ طي‌ قرن‌ها محروميت‌، در برابر اشك‌ و قهر و خشم‌ زنانه‌ بي‌تاب‌ شده‌ و رضايت‌ داده‌اند، تحميل‌ مي‌كنند.

 گويي‌ سلاح‌ قهر و اشك‌ زن‌ها كه‌ در عرصة‌ فعاليت‌هاي‌ اجتماعي‌ جوامع‌ مترقي‌، از كارافتاده‌ است‌، در جامعة‌ ما، از بركت‌ وجود باند زنان‌ غشي‌ و مردان‌ رحيم‌ و جوانمرد! روزبه‌روز كاري‌تر و برنده‌تر و تيزتر مي‌شود و يك‌راست‌، قلب‌ نظم‌ شهري‌ و اجتماعي‌ را به‌ ضرر منافع‌ و مصالح‌ مردم‌ نشانه‌ مي‌گيرد.

پیمایش به بالا