چهره‌های عروسکی

فردوسي‌، 24 تير 1353، ش‌ 1173

عروسك‌بازها ويژگي‌هاي‌ عروسكي‌ را در جمع‌ زنان‌ تازه‌ به‌ دوران‌ رسيده‌ رواج‌ مي‌دهند و در اين‌ فعاليت‌ سودآور، زن‌ را فقط‌ به‌ صورت‌ ماده‌ اوليه‌اي‌ نگاه‌ مي‌كنند كه‌ جامعه‌ متكي‌ به‌ سنت‌هاي‌ ضدزن‌، مستعد براي‌ شكل‌پذيري‌ است‌. صحت‌ نظرات‌ اين‌ فرصت‌طلبان‌ زماني‌ آشكار مي‌شود كه‌ ماده‌ شكل‌پذير مستعد «زن‌» مثل‌ موم‌ در پنجه‌ توليدكنندگان‌ و دنباله‌هاي‌ تبليغاتي‌ آن‌ها  تغيير وضع‌ مي‌دهد.

 در جوامعي‌ كه‌ مردم‌ از مدت‌ها پيش‌ ارزش‌هاي‌ وجودي‌ زن‌ را خارج‌ از قوالب‌ عروسكي‌ شناخته‌اند، هميشه‌ در كنار اقليتي‌ از زنان‌ عروسكي‌، يك‌ اكثريت‌ قابل‌ اطمينان‌ وجود دارد كه‌ بخش‌ مهمي‌ از نيروي‌ زنانه‌ را دربرمي‌گيرد و سخت‌ در كار تقويت‌ شالوده‌هاي‌ اجتماعي‌ جامعه‌ خويش‌ است‌.بنابراين‌ فاجعه‌ ظهور و تكثير «زن‌ عروسكي‌» جوامعي‌ را بيشتر تهديد مي‌كند كه‌ هرگز يك‌ چنان‌ اكثريت‌ جسور و قابل‌ اطمينان‌ زنانه‌ به‌ خود نديده‌ است‌، زيرا «تاريخ‌ مذكر» پشت‌ سر دارد و در پيش‌ رو مواجه‌ با مخاطرات‌ حاصل‌ از توالد و تناسل‌ زن‌ عروسكي‌ است‌.

 زن‌ عروسكي‌ در جامعه‌اي‌ كه‌ ذكر آن‌ گذشت‌ فقط‌ زير قشري‌ از مواد آرايشي‌ و پوشاك‌ فانتزي‌ پنهان‌ نيست‌. اين‌ پديده‌ را خارج‌ از محدوده‌هاي‌ آرايشي‌ و مدخواهي‌ به‌ آساني‌ مي‌توان‌ شناخت‌، زيرا «انك‌» ظاهري‌ خاصي‌ با خود ندارد، اما واكنش‌هاي‌ اجتماعي‌ او چنان‌ است‌ كه‌ در هر مقام‌ و موقعيت‌، خود را لو مي‌دهد.

 زن‌ عروسكي‌ در قمارخانه‌ها، بوتيك‌ها، ادارات‌، فروشگاه‌ها، مراكز ورزشي‌ و تفريحي‌، محافل‌ فور و ساير اماكن‌ خصوصي‌ و عمومي‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌. زن‌ عروسكي‌ در استخرهاي‌ زنانه‌ آنچنان‌ ظاهر مي‌شود كه‌ گويي‌ در خزينه‌ حمام‌هاي‌ قديمي‌ و روستايي‌ غوطه‌ور است‌، او به‌ بهانه‌ شنا تمام‌ كثافات‌ وجود را در استخر رها مي‌كند و آب‌ استخر را چندان‌ به‌ عفونت‌ها مي‌سپارد كه‌ از كنار استخرهاي‌ زنانه‌ از فرط‌ عفونت‌ نمي‌توان‌ گذشت‌. زن‌ عروسكي‌ در رخت‌كن‌ فروشگاه‌ها و بوتيك‌ها، يعني‌ درست‌ در همان‌ وضع‌ و حال‌ كه‌ به‌ آزمايش‌ مدرن‌ترين‌ پوشاك‌ فرنگي‌ بر قامت‌ خود مشغول‌ است‌، از لباس‌هاي‌ زيرينش‌ بوي‌ چرك‌ نفرت‌باري‌ برمي‌خيزد كه‌ واقعيت‌ وجود عروسكي‌ او را آشكار مي‌كند. زن‌ عروسكي‌ پشت‌ ميز اداري‌ حاضر است‌ جان‌ بدهد ولي‌ كوچك‌ترين‌ دستور انضباطي‌ را از يك‌ مقام‌ مافوق‌ نپذيرد، زيرا به‌ غلط‌ به‌ او آموخته‌اند كه‌ آزادي‌ و مساوات‌ يعني‌ عدم‌ اطاعت‌ و دهن‌كجي‌ به‌ تمام‌ نظام‌هاي‌ شغلي‌ و اجتماعي‌ و خانوادگي‌… زن‌ عروسكي‌ پشت‌ ميز سكرتري‌ «گداي‌ محبت‌» است‌ و اگر ارباب‌ رجوع‌ نتواند در تحسين‌ و ستايش‌ از زيبايي‌هاي‌ تن‌ و بدنش‌ سنگ‌ تمام‌ بگذارد مغضوب‌ درگاه‌ شده‌ و تا ابد از توفيق‌ ديدار با شخص‌ مورد نظر خويش‌ محروم‌ مي‌ماند.

 زن‌ عروسكي‌ در كسوت‌ يك‌ دختر تحصيلكرده‌ به‌ شدت‌ خرافاتي‌ و متكي‌ به‌ بخت‌ و اقبال‌ است‌ و به‌ راحتي‌ مي‌گويد:«عقد من‌ و مرد مورد علاقه‌ام‌ بهم‌ خورد، چون‌ سفره‌ عقدكنان‌ را در اطاقي‌ پهن‌ كرده‌ بودند كه‌ طبقه‌ زيرين‌ آن‌ خالي‌ بود و يمن‌ نداشت‌.» زن‌ عروسكي‌ در فيلم‌هايي‌ كه‌ اطواري‌هاي‌ دنياي‌ نمايشي‌ بر آن‌ها نام‌ «بومي‌» گذاشته‌اند فقط‌ و فقط‌ متكي‌ به‌ قابليت‌ فروش‌ ناموزون‌ خويش‌ است‌ و حتي‌ براي‌ حفظ‌ تناسب‌ گوشتي‌ بدن‌، اين‌ يگانه‌ «سرمايه‌» زن‌ عروسكي‌ هم‌ كه‌ شده‌، كمترين‌ تلاشي‌ نمي‌كند. زن‌ عروسكي‌ در عوالم‌ روشنفكرنمايي‌ مثل‌ يك‌ موجود نچسب‌ و دودي‌ و مردنما و عصباني‌ لحظه‌ها را مي‌شمارد تا يك‌ جفت‌ گوش‌ پيدا كند و تمام‌ اندوخته‌هاي‌ لغتي‌ را به‌ صورت‌ كلمات‌ قلمبه‌ سلمبه‌ تئاتري‌ و سينمايي‌ و در مجموع‌ هنري‌ تحويل‌ بدهد و شنونده‌، را بخصوص‌ اگر مرد باشد زير دود سيگار و هيبت‌ قلمبه‌پراني‌هاي‌ خود تحقير كند! زن‌ عروسكي‌ در خانه‌ تمام‌ فالگيرها و رمال‌ها پلاس‌ است‌ و با آن‌كه‌ به‌ آخرين‌ مدهاي‌ آرايشي‌ خود را آراسته‌ در برابر فالگيرها و رمال‌ها با خضوع‌ زانو مي‌زند و در تأييد تمام‌ پيشگويي‌هاي‌ آن‌ها  كله‌ پوك‌ خود را به‌ علامت‌ تصديق‌ و تأييد تكان‌ مي‌دهد. زن‌ عروسكي‌ در عالم‌ سياست‌ هم‌ طوطي‌صفت‌ است‌.

 در انجمن‌هاي‌ زنانه‌ مثل‌ عروسك‌هاي‌ خيمه‌شب‌ بازي‌ دست‌ و پاي‌ خود را تكان‌ مي‌دهد و در حالي‌ كه‌ سرنخ‌ وجودش‌ در دست‌ باندهاي‌ مردانه‌ است‌، تمام‌ حركات‌ غيرطبيعي‌ خود را از آن‌ خود مي‌پندارد!!… زن‌ عروسكي‌ در نقطه‌ شروع‌ تمام‌ بزن‌بزن‌هاي‌ خانوادگي‌ و جنگ‌هاي‌ ناموسي‌ و كشمكش‌هاي‌ عروس‌ و مادرشوهر و خواهرشوهر مثل‌ «خداي‌ جنگ‌» با انواع‌ وسايل‌ قتاله‌ نشسته‌ است‌.

 در جوامعي‌ كه‌ زن‌ و مرد در جست‌ وجوي‌ تساوي‌ راستين‌ (نه‌ نمايشي‌) هستند، زنان‌ هميشه‌ مورد مدح‌ و ستايش‌ و قربان‌ صدقه‌ مردم‌ قرار نمي‌گيرند. به‌ همين‌ علت‌ زنان‌ چاره‌اي‌ ندارند جز آن‌كه‌ خود را براي‌ جلب‌ رضايت‌ جامعه‌ بسازند و فراتر از دنياي‌ عروسكي‌ها، راهي‌ بگشايند. زنان‌ اسرائيلي‌ به‌ حكم‌ محكمه‌ اجتماعي‌ و قضات‌ سختگيري‌ كه‌ بر مسند وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ تكيه‌ زده‌اند و آزادي‌ صدور احكام‌ سرزنش‌آميز را دارند، به‌ ناچار انتقادها را شنيدند و در عرصه‌ بحث‌ها و تصميمات‌، سياسي‌ زيان‌آور شدند. نقطه‌ شروع‌ اين‌ تحول‌ لحظه‌اي‌ بود كه‌ منتقدان‌ سياسي‌ ـ اجتماعي‌ بعد از جنگ‌ اخير اعراب‌ و اسرائيل‌ ضمن‌ انتشار مقالاتي‌ عليه‌ رهبران‌ كشور، حملات‌ بي‌سابقه‌اي‌ را بر ضد زنان‌ اسرائيلي‌ عنوان‌ كردند و نوشتند: «در گذشته‌ زنان‌ يهود در ساختمان‌ اسرائيل‌ همپاي‌ مردان‌ فعاليت‌ كردند، اما نسل‌ جوان‌، دختران‌ امروزي‌ اسرائيل‌ براي‌ انجام‌ خدمات‌ نظامي‌ در ارتش‌ نام‌نويسي‌ مي‌كنند و با لباس‌ نظامي‌ در اردوگاه‌ها ديده‌ مي‌شوند، در حالي‌كه‌ روحيه‌ سپاهي‌گري‌شان‌ به‌ شدت‌ ضعيف‌ شده‌ است‌. دولت‌ اسرائيل‌ در آغاز جنگ‌ اخير، تمام‌ افراد ذخيره‌ را براي‌ خدمت‌ احضار كرد و توليدات‌ صنعتي‌ پنجاه‌ درصد كاهش‌ يافت‌. دولت‌ مطمئن‌ بود جاي‌ خالي‌ مردان‌ كارگر را زنان‌ پر خواهند كرد. اما تعداد كافي‌ زن‌ كارگر در دسترس‌ كارخانه‌ها قرار نگرفت‌ و…» بدين‌ ترتيب‌ جامعه‌ اسرائيل‌، زنان‌ را به‌ خاطر فرار از مسئوليت‌هاي‌ ملي‌ شماتت‌ كرد و ضربه‌ اين‌ شماتت‌ چندان‌ كاري‌ بود كه‌ زنان‌ به‌ قوه‌ آن‌ جسور شدند و در پاسخ‌ سرزنش‌هايي‌ كه‌ شنيدند در مرحله‌ بعد از جنگ‌ دلاورانه‌ عمل‌ كردند و ضمن‌ اعتراض‌ به‌ جنگ‌ با اعراب‌، به‌ ريشه‌يابي‌ ضعف‌ خود و رابطه‌اي‌ كه‌ اين‌ ضعف‌ با سياست‌هاي‌ غلط‌ مي‌تواند داشته‌ باشد، پرداختند. يكي‌ از زنان‌ صاحبنظر به‌ اتهامات‌ منتقدان‌ اين‌ طور پاسخ‌ داد:«مسئولان‌ امور، زنان‌ را براي‌ انجام‌ وظيفه‌ در دوران‌ استثنايي‌ جنگ‌ آماده‌ نكرده‌ و آن‌ها را تعليم‌ نداده‌ بودند. زناني‌ كه‌ آموزش‌ نديده‌اند، چگونه‌ مي‌توانند رانندگي‌ اتوبوس‌ شهري‌ و كاميون‌ را به‌ عهده‌ بگيرند و يا در كارخانه‌ به‌ جاي‌ مردها به‌ كار دشوار بپردازند؟» در ميان‌ امواج‌ اعتراضي‌ كه‌ پس‌ از انتشار عقايد منتقدان‌ اجتماعي‌ ـ سياسي‌ اسرائيل‌ برخاست‌ صداي‌ خانم‌ «شولاميت‌ الوني‌» به‌ نام‌ تنها زن‌ كابينه‌ جسورانه‌تر بود كه‌ گفت‌:«… هرچه‌ زودتر سرزمين‌هاي‌ اعراب‌ را به‌ آن‌ها پس‌ بدهيد تا اسرائيل‌ به‌ ايرلند شمالي‌ جديدي‌ تبديل‌ نشود…»

 كارشناسان‌ مسائل‌ اجتماعي‌ با اين‌ قبيل‌ شيوه‌ها، جامعه‌ را زنده‌ و متحول‌ و پرشور نگاه‌ مي‌دارند. بدين‌ ترتيب‌ كه‌ منتقدان‌ بر رفتار عواملي‌ كه‌ چوب‌ لاي‌ چرخ‌ پيروزي‌ مي‌گذارند مي‌تازند و آن‌ عوامل‌ هم‌ به‌ نوبه‌ خود فرصت‌ دارند پاسخگوي‌ سرزنش‌ها باشند. در اين‌ جوامع‌ كه‌ مطبوعات‌ و به‌طور كلي‌ وسايل‌ ارتباطي‌، رابطه‌ دوجانبه‌ و منطقي‌ «مردم‌» با «دولت‌» را هدايت‌ مي‌كنند زنان‌ نيز به‌ نام‌ نيمه‌اي‌ از پيكر جامعه‌ حق‌ ندارند تمام‌ مديحه‌سرايي‌هاي‌ غلط‌ را كه‌ زاييده‌ طبايع‌ احساساتي‌ است‌ حق‌ خود بدانند و در حرير ستايش‌هاي‌ زباني‌ از نفس‌ بيفتند. زيرا اعتقاد عمومي‌ بر آن‌ است‌ كه‌ نبايد گذاشت‌ عروسكي‌ زيستن‌، صفت‌ حتمي‌ زنان‌ بشود و آن‌ها بيماري‌ مهلك‌ خود را كه‌ ابتدا «فردي‌» است‌ به‌ نوعي‌ بيماري‌ خطرناك‌ «جمعي‌» تبديل‌ كنند. زنان‌ اسرائيلي‌ هنگامي‌ به‌ بيان‌ عقايد باطني‌ و ضدجنگ‌ خويش‌، گستاخانه‌ تن‌ دادند و جامعه‌ عروسكي‌ بر تن‌ دريدند كه‌ مورد شماتت‌ وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ قرار گرفتند. شايد اگر زنان‌ اسرائيل‌ با وجود تمام‌ كاهلي‌ها، باز هم‌ مواجه‌ با نرمخويي‌ و مديحه‌سرايي‌ وسايل‌ ارتباطي‌ مي‌شدند زندگي‌ عروسكي‌ شيوه‌ دائمي‌ آن‌ها مي‌شد و براي‌ ابد در حصار ستايش‌هاي‌ بي‌پايه‌، تمام‌ استعدادهاي‌ انسان‌ها را از كف‌ مي‌دادند.

 بنابراين‌ بايد به‌ تمام‌ تحسين‌ها و ستايش‌هاي‌ بي‌اساس‌ كه‌ زاييده‌ زبان‌ و قلم‌ طوطيان‌ شكرشكن‌ است‌ پايان‌ داد. اگر قصد و نظر اين‌ است‌ كه‌ در برابر اپيدمي‌ «زن‌ عروسكي‌» و ساير پديده‌هاي‌ ضدمردمي‌، جامعه‌ را واكسينه‌ كنند بايد در آغاز راه‌، دم‌ طوطياني‌ را كه‌ در شكرستان‌ وسايل‌ ارتباطي‌ نشسته‌اند و ستايشگر تمام‌ نقصان‌ها شده‌اند و كاري‌ جز معرفي‌ عروسك‌ها ندارند كوتاه‌ كرد. چون‌ اين‌ها به‌ هيچ‌ كاري‌ نمي‌آيند جز انتشار و اشاعه‌ اطوار عروسكي‌ و توالد و تناسل‌ زناني‌ كه‌ به‌ آساني‌ راه‌ به‌ دنياي‌ نمايشي‌ مي‌جويند و وسايل‌ ارتباطي‌ را ويترين‌ عرضه‌ تن‌ و بدن‌ خود مي‌كنند. كارچرخانان‌ سينما كه‌ ديوانه‌وار «عروسك‌» مي‌سازند و عروسك‌ها را به‌ نام‌ مراجع‌ تقليد تحويل‌ جامعه‌ مي‌دهند، از آشفته‌ بازار كنوني‌ بهترين‌ منفعت‌هاي‌ «پولي‌» و «جنسي‌» را به‌ جيب‌ مي‌زنند و عجب‌ آن‌كه‌ عروسك‌ها، سازندگان‌ عروسك‌ها و عرضه‌كنندگان‌ عروسك‌ها «شكرستان‌» را تيول‌ خود كرده‌اند و گويا در شرايطي‌ كه‌ «عروسك‌بازي‌» به‌ نام‌

 فعاليت‌ مجاز شناخته‌ شده‌، هيچكس‌ را قدرت‌ مقابله‌ با جبهه‌هاي‌ عروسكي‌ نيست‌!

پیمایش به بالا