فردوسي، ش 1123، 8 مرداد 1352
مرغهاي اروپايي با دانة امريكايي، چاق و خوردني ميشوند. اين واقعيت، اخيراً از ميان اخبار و مسائل اقتصادي مربوط به بازار مشترك اروپا آشكار شد و فرصتي بهدست آمد تا مفهوم گرسنگي بهتر شناخته شود. دولت امريكا بر اساس دلايل اقتصادي، چندي پيش صدور دانههاي سويا را به كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا ممنوع اعلام كرد، كشورهاي ذينفع با ترتيب جلسات مكرر، كوشيدند تا جبهة مقاومتي در برابر اين تصميم جديد اقتصادي فراهم كنند، اروپا 60 درصد پروتئين پرندگان خود را از امريكا خريداري ميكند، از اينرو با وجود اقدامات دفاع وسيع در اين زمينه، اروپا به شدت لطمه خواهد خورد، بهخصوص كه ممنوع ساختن ورود لوبياي سويا از امريكا به سوي اروپا احتمالاً ممكن است به يك مسئلة سياسي هم تبديل گردد، زيرا ممنوعيت مواد غذايي حاوي پروتئين به صنعت مرغداري و دامداري اروپا زيان ميرساند. نوع گرسنگي مرغهاي اروپايي از نوع گرسنگي ميليونها آدميزادهاي است كه در چارچوب اقتصاد تك محصولي و صادرات يگانه طي سالها و بلكه قرنها، تكيده و لاغر و ناگزير وابسته نگاه داشته شدهاند و هيچيك از سازمانهاي بشر دوستانه نتوانسته است، گرسنگي ديرين آنها را كه از نوع بدترين انواع گرسنگي است، برطرف كند، ملتهايي كه وسيلة ارتزاق آنها فقط يك محصول و يك منبع درآمد است، در ميان امواج زير و بالاي اقتصادي، چندان طاقت نميآورند و همچون مرغان گرسنة اروپايي، ميميرند. مثال آفريقاييان قحطيزده كه بر زمين خشك خود ماتم گرفتهاند و فقط به باروري زمين دل بستهاند، بهترين نمونه از اين مرگ اجباري و اقتصادي است. گرسنگي در افريقا، امريكاي لاتين و جوامع مشابه، به هيولايي ميماند كه رامنشده باقي است و هرگاه بخواهد يا بخواهند از بند رسته و افسار گسيخته ميشود.
انسان امروزي احتياج دارد كه زندگي بيولوژيكي خود را با مفاهيم بهتر سياسي، اقتصادي تطبيق دهد و معدة خوپذير را به كسب روزي از يك نوع مادة غذايي، از يك مسير وارداتي عادت ندهد اعتياد به دست بيبركت قضا و قدر و اتكا به تنها يك منبع درآمد، سرانجام سرنوشت شُوم مرغان اروپايي را تدارك ميبيند كه اگر از يك قارة ديگر، به سويشان دانه نپاشند، مرگشان قطعي است زيرا تحت فشار سياستهاي اقتصادي جهاني نياموختهاند با انواع مواد هستي بخش كسب نيرو كنند و خود را از حصار يك نوع كشاورزي و يك نوع صادرات، نجات دهند. به قول آقاي «بورما» دبير كل سازمان جهاني خواروبار كشاورزي: «كشورهايي كه توليد كشاورزي آنها كفايت نميكند بايد تا دير نشده است به اندازة كافي غله وارد كنند. كاهش غلات در انبارهاي جهاني ناشي از برداشت نامساعد اين محصول در سال 1972 در شوروي و محصول ناچيز برنج در خاور دور است افزايش تقاضاي اين محصول سبب بالا رفتن قيمت آنها ميشود.»
همچنين بنا به قول بورما: «قيمت گندم از اواسط سال گذشته تاكنون بين 70 تا 80 درصد افزايش يافته است و اين امر به ذخاير پولي بسيار از كشورهاي درحال پيشرفته كه در گذشته بسيار ضعيف بوده و هنوز همچنان بسيار ضعيف هستند آسيب ميرساند.»
بورما با اين بيان اقتصادي و مرغان اروپايي با واكنشهاي طبيعي كه از خود بروز ميدهند ثابت كردهاند كه: «مردم در جوامع عقبافتاده در محدودة سخت و خفقانآور اقتصاد سنتي. در حصار اسارت صادرات تكمحصولي، مرغكاني هستند كه دستآموز سياستهاي جهاني، آنها چون نميتوانند با عرضة محصولات متنوع و پيچيده به جهان ايمني اقتصادي بهدست آورند، نميتوانند در انبارهاي متعدد، محصولات متعدد بچينند و به ناچار گرسنه باقي ميمانند عوامل سياستهاي جهاني تا جايي كه ممكن باشد پرورش مرغان دستآموز و قانع و خوپذير را به پرورش پرندگان دور پرواز و زيادهخواه و برابرطلب، ترجيح ميدهند.