هو و جنجال‌ برای فتح‌ سراب‌های دوردست‌!

 فردوسي‌، ش‌ 1140، 5 آذر 1352

مشكل‌گشايان‌ جامعة‌ ما، به‌ علت‌ الفت‌هاي‌ ديرينه‌اي‌ كه‌ با آينه‌ دارند، در تمام‌ مراحل‌ مشكل‌گشايي‌، به‌ چهرة‌ خويش‌ عاشقانه‌ مي‌نگرند و چون‌ اين‌ چهره‌ها عموماً شسته‌ و رفته‌ و دور از كدورت‌هاي‌ فقر و گرفتاري‌ است‌، مشكلات‌ بر مبناي‌ بهبود حال‌ و كار خودشان‌، ارزيابي‌ و حل‌ و فصل‌ مي‌شود و صد البته‌ در قالب‌ راه‌حل‌ها و توصيه‌ها و طرح‌هايي‌ كه‌ براي‌ ديگران‌ فزايندة‌ درد و رنج‌ است‌.

 بي‌گمان‌، بشر هرگاه‌ در مقام‌ و موقعيتي‌ قرار گيرد كه‌ خطرات‌ و ناامني‌هاي‌ جاني‌ را پشت‌ سر بگذارد، به‌ حفظ‌ و تقويت‌ امنيت‌ مالي‌ مي‌پردازد و مي‌كوشد تا حد امكان‌ بر مال‌ و منال‌ خود بيفزايد.

 در جامعة‌ ما دهان‌ گشاد و بلعندة‌ مادة‌ 179 قانون‌ مجازات‌ عمومي‌ كه‌ دائماً خونين‌تر و كريه‌تر مي‌شود و وجود جواز قانوني‌ براي‌ تشكيل‌ حرمسرا، همواره‌ بر ناامني‌ جاني‌ و حيثيتي‌ زن‌ افزوده‌ است‌. از اين‌ رو پيشنهاد جنجالي‌ كساني‌ كه‌ از عهدة‌ ايجاد امنيت‌ جاني‌ و حيثيتي‌ براي‌ توده‌هاي‌ زنان‌ برنمي‌ايند و با اين‌ حال‌ سنگ‌ مشاركت‌ در ثروت‌ شوهر را به‌ سينه‌ مي‌كوبند سخت‌ بر خطا بوده‌ و دور از ضرورت‌هاي‌ فوري‌ است‌. شيوة‌ رايج‌ آن‌ها در حلِّ دشواري‌هاي‌ زنانه‌ به‌ اين‌ مي‌ماند كه‌ براي‌ بهبود موجود دردمند و روبه‌ قبله‌اي‌ كه‌ دردش‌، درد گرسنگي‌ و بي‌چيزي‌ است‌، خوراك‌ بوقلمون‌ تجويز كنيم‌ و طرز پختن‌ و چاشني‌ زدن‌ را توسط‌ بهترين‌ آشپزهاي‌ فرنگي‌ به‌ او بياموزيم‌، بدون‌ آن‌كه‌ مواد اوليه‌ را در اختيارش‌ گذاشته‌ باشيم‌.

 هياهوي‌ بانوان‌ اصيل‌ و استخوان‌دار در زمينة‌ نصف‌ شدن‌ ثروت‌، از نظر كساني‌ كه‌ مسائل‌ زنانه‌ را در شكم‌ مسائل‌ اجتماعي‌ و نه‌ منتزع‌ از آن‌ مي‌شناسند، چنگي‌ به‌ دل‌ نمي‌زند و براي‌ مرداني‌ كه‌ در طوفان‌ اخبار و هياهوي‌ مد روز زنانه‌، كلافه‌ و گيج‌ و بيچاره‌ شده‌اند، جز ايجاد دلهره‌ و دل‌آشوبه‌ و بيزاري‌ از زناشويي‌، حاصل‌ ديگري‌ ندارد.

 اين‌ پيشنهاد بي‌منطق‌ كه‌ هرگونه‌ تفسيري‌ در اطراف‌ آن‌ بر جنجال‌ مورد نظر پيشنهاددهندگان‌ مي‌افزايد و موجبات‌ تسكين‌ خاطر شهرت‌طلبشان‌ را فراهم‌ مي‌كند، نه‌ متكي‌ به‌ اصول‌ انساني‌ است‌، نه‌ مطابق‌ با مصالح‌ اجتماعي‌. اگر دليل‌ توجيهي‌ بر اين‌ خواسته‌، حمايت‌ از زناني‌ است‌ كه‌ يك‌ عمر خانه‌داري‌ مي‌كنند و هميشه‌ در خطر فقر و بيچارگي‌ هستند كه‌ بايد ابتدا تكليف‌ مهريه‌ و نفقه‌ روشن‌ شود و بعد پيشنهاد معتدل‌ ديگري‌ مطرح‌ گردد كه‌ حتي‌ به‌ جرئت‌ بايد گفت‌ در شرايط‌ كنوني‌ طرح‌ پيشنهادهاي‌ معتدل‌تري‌ هم‌ در زمينة‌ فوق‌ صحيح‌ نيست‌.

 به‌ نظر مي‌رسد پيشنهادهاي‌ اغراق‌آميز، زاييدة‌ خيال‌ خام‌ زناني‌ است‌ كه‌ عناوين‌ اجتماعي‌ شوهران‌ خود را يدك‌ مي‌كشند و چون‌ در يدك‌ كشيدن‌ اين‌ عناوين‌، تاكنون‌ مانع‌ و مزاحمي‌ در برابر خود نديده‌اند و طبعاً مورد تهديد مادة‌ كذايي‌ 179 نيز نبوده‌اند، مي‌خواهند مال‌ و منال‌ شوهران‌ خود را مثل‌ عناوين‌ آن‌ها، بي‌دردسر، تصاحب‌ كنند تا مساوات‌ موردنظرشان‌ تأمين‌ گردد. اين‌ نوع‌ مساوات‌ با مفهوم‌ باج‌ گرفتن‌ بيشتر سازگار است‌.

 واقعاً شرم‌آور است‌ در جامعه‌اي‌ كه‌ زن‌ها به‌ دست‌ افراد ذكور و غيور خانواده‌ به‌ بهانه‌هاي‌ ناموسي‌ كشته‌ مي‌شوند يا به‌ علت‌ عدم‌ رضايت‌ با تجديدفراش‌ خفه‌ مي‌شوند يا در خواب‌ به‌ دست‌ شوهران‌ عصباني‌ به‌ آتش‌ كشيده‌ مي‌شوند. ماجراجويان‌ به‌ جاي‌ قرار گرفتن‌ در نخستين‌ پله‌ كه‌ هنوز پيموده‌ نشده‌ است‌، مي‌كوشند تا سراب‌هاي‌ دوردست‌ را فتح‌ كنند. در حالي‌ كه‌ اگر طراحان‌ اجتماعي‌ در جامعة‌ ما قبول‌ مي‌كردند كه‌ هنوز در ايران‌، پيرزن‌ها از دست‌ هوو خودكشي‌ مي‌كنند و بر سر مسائل‌ راست‌ و دروغ‌ ناموسي‌ جان‌ مي‌سپارند، ابتدا مي‌كوشيدند تا ميرغضب‌هاي‌ خفته‌ در مواد قانوني‌ را از ميان‌ بردارند. چون‌ ميدان‌ براي‌ جنگيدن‌ با هوو و كشتار ناموسي‌ كه‌ خصم‌ واقعي‌ زن‌هاست‌، با وجود همة‌ ادعاها، همچنان‌ خالي‌ است‌.

 از اين‌ رو يك‌بار ديگر به‌ بهانة‌ جنجال‌ جديد پيشنهاد مي‌شود آينه‌داران‌، آينه‌ها را به‌ سوي‌ مردم‌ بگردانند و يك‌ چند از خودشيفتگي‌ كه‌ نتيجة‌ قطعي‌ در آينه‌ نگريستن‌ است‌، باز بايستند. در اين‌ صورت‌ شايد ضمن‌ نگاه‌ كردن‌ بر تصاوير واقعي‌ و منعكس‌ در آينه‌، باورشان‌ شود كه‌ مهم‌ترين‌ مسئلة‌ زن‌ امروزي‌، اجاق‌ گاز و حوادث‌ آشپزخانه‌اي‌ نيست‌. مهم‌ترين‌ مسئله‌ هنوز، تلاش‌ به‌ خاطر داشتن‌ اجاقي‌ است‌ كه‌ روشن‌ باشد و گرما بدهد. برافروختن‌ اجاق‌ بدون‌ وجود دست‌هاي‌ نان‌آور مردي‌ كه‌ توانايي‌ تهية‌ هيزم‌، نفت‌ يا گاز و برق‌ را داشته‌ باشد، براي‌ اكثر زن‌ها، ممكن‌ نيست‌. به‌ علت‌ وجود همين‌ نيازهاي‌ حياتي‌ و اقتصادي‌ است‌ كه‌ نمي‌توان‌ شوهر را علاوه‌ بر پرداخت‌ نفقه‌، به‌ پرداخت‌ غرامت‌ انفجار گاز هم‌ متعهد كرد.

 زن‌ ايراني‌ در جريان‌ زندگي‌ امروزي‌، برخلاف‌ پندارهاي‌ غلط‌ و رؤياهاي‌ خيال‌پردازان‌، بيش‌ از هميشه‌ شوهر مي‌خواهد و به‌ مردي‌ احتياج‌ دارد كه‌ حامي‌ و همراه‌ او باشد، نه‌ ميرغضب‌ قصاب‌ و آدمكشي‌ كه‌ در مادة‌ 179 قانون‌ مجازات‌ عمومي‌ وصفش‌ را خوانده‌ايم‌. شوهر مورد نياز در زمانة‌ ما چنان‌ موجودي‌ است‌ كه‌ حق‌ زن‌كشي‌ نداشته‌ باشد، حق‌ ايجاد حرمسرا نداشته‌ باشد و ملزم‌ به‌ پرداخت‌ غرامت‌ و باج‌ و نصف‌ كردن‌ ثروت‌ خويش‌ هم‌ نباشد.

 كساني‌ كه‌ هر چند گاه‌ يك‌ بار به‌ منظور اثبات‌ وجود خويش‌، هو و جنجال‌ تازه‌اي‌ براي‌ كسب‌ حقوق‌ زنان‌ به‌ راه‌ مي‌اندازند، درهاي‌ خانة‌ بخت‌ را يكي‌ يكي‌ به‌ روي‌ زنان‌ مي‌بندند و مانع‌ از ظهور شوهر دلخواه‌ با مفهوم‌ انساني‌ آن‌ مي‌شوند. هر قدر بر گزافه‌گويي‌ها بيفزايند، بر انبوه‌ زنان‌ بيشتر ستم‌ كرده‌اند. واكنش‌هاي‌ تلخ‌ اين‌ آشوب‌ها، مستقيماً گريبان‌ زناني‌ را مي‌گيرد كه‌ دور از اين‌ بحث‌هاي‌ شيرين‌ و خودماني‌ به‌ سر مي‌برند.

 اگر دوستداران‌ حقوق‌ برتر زن‌، بر آمار مربوط‌ به‌ دختراني‌ كه‌ پيش‌ از سن‌ رشد، به‌ دلايل‌ اضطراري‌، داوطلب‌ زناشويي‌ مي‌شوند نظر اندازند، پي‌ مي‌برند كه‌ دست‌ نياز آن‌ها به‌ سوي‌ شوهر به‌ خاطر مفهوم‌ اقتصادي‌ شوهر دراز مي‌شود و چنانچه‌ مردها را از زناشويي‌ مثل‌ يك‌ سم‌ مهلك‌ برهانند، نتايج‌ اجتماعي‌ كاهش‌ در زناشويي‌، مصيبت‌بار خواهد بود.

 بدين‌ لحاظ‌ است‌ كه‌ صاحبان‌ نفوذ كلام‌ بهتر است‌ شمشيرهاي‌ خود را به‌ قصد برانداختن‌ آئين‌ زناشويي‌ به‌ كار نبرند و حل‌ بعضي‌ از مسائل‌ را به‌ زماني‌ موكول‌ كنند كه‌ نياز زن‌ به‌ شوهر تا بدين‌ حد حياتي‌ نباشد. طرح‌ پيشنهادهاي‌ غيرعملي‌ و جنجالي‌ از عهدة‌ همه‌ كس‌ برمي‌آيد.

پیمایش به بالا