فردوسي، مسائلشهروكوچه، 7 اسفند1351، ش 1104
بعضي از كوچولوهاي ايراني، شاگردي مكتب گانگسترهاي بزرگ و دزدان تشكيلاتي را صميمانه پذيرفتهاند و به خاطر تكميل معلومات خود در اين زمينه، از ويژگيهاي اجتماعي و انواع و اقسام راههاي گريزي كه در برابرشان گشوده است، حداكثر بهرهبرداري را ميكنند.
از جملة گانگسترهاي كوچولو، يك پسربچة 12 ساله است كه در رضوان شهر، دخلزني مغازهها را پيشه كرده بود و از مدتها پيش، چنان ماهرانه دخل مغازهها را خالي ميكرد و حاصل زحمت يك روزة صاحبان مغازهها را ميربود كه اهل فن دزدي، بر او مرحبا ميگفتند.
اما چند روز پيش، سارق 12 ساله را پس از خالي كردن دخل يك مغازه، در خم يك كوچه، گرفتند و بانيان اين دستگيري بزرگ، بر سر مغازهداران كوچك رضوان شهر منت گذاشتند و خاطرشان را آسوده داشتند كه عامل دخل زنيهاي مكرر را قلع و قمع كردهاند !
قسمت دوم از همين خبر حاكي است كه مراجع مربوطه، دخل زنِ كوچولو و قهار را آزاد نمودند. علت برائت سارق، بر اساس خبر روزنامهاي، اين است كه در طوالشر و هشتپر، دادگاه اطفال وجود ندارد و چاره نبود، جز برائت كودك تبهكار.
بدين ترتيب، دزد 12 ساله كه از تأديب، به كمك كاستيهاي اجتماعي، گريخته است، به اتكاء به تجارب گذشته، ميتواند شيوة ديگري از تبه كاري را برگزيند و براي كم كردن ردپاي خود هم كه شده، انواع ديگري از دزدي را تجربه كند. همچنين، ساير بچههاي رضوانشهر و نواحي جغرافيايي ديگري كه در حوزة عملشان، دادگاه اطفال نيست، براساس تجارب به دست آمده در رضوانشهر، آزادي كامل دارند تا دخل مردم زحمتكش را بزنند، آنها را بچزانند و دست آخر هم به علت فقدان دادگاه مورد نظر، برائت حاصل كنند !
بنابراين، چنانچه صدور اين قبيل احكام برائت، رواج داشته باشد، مجرمين در محدودههاي جغرافيايي خاصي كه فاقد شعب قضايي است، آزادي كامل دارند و ميتوانند به خوبي جولان دهند.