ميزها نيروی كار كشور را تلف‌ می‌كنند

كيهان‌ ـ 8 آبان‌ 1354، ش‌ 9700

همه‌ به‌ ناگاه‌ يكدل‌ و يكزبان‌ شده‌اند كه‌ براي‌ بارور شدن‌ اميدهاي‌ آينده‌ بايد نيروي‌ ماهر انساني‌ تقويت‌ بشود. همه‌ به‌ ناگاه‌ معتقد شده‌اند «بازار كار» مهم‌ترين‌ بازاري‌ است‌ كه‌ بايد به‌ خط‌مشي‌ عرضه‌ و تقاضا در آن‌ با هشياري‌ بيشتر شكل‌ داد و آن‌ را رهبري‌ كرد… اما هيچكس‌ را غم‌ آن‌ نيست‌ كه‌ نيروي‌ ماهر انساني‌ موجود ـ يعني‌ نيرويي‌ كه‌ به‌ خاطرش‌ پول‌ و وقت‌ و حوصله‌ بسيار صرف‌ شده‌، از بطالت‌ جانكاهي‌ كه‌ مبتلا به‌ آن‌ است‌ نجات‌ يابد و از چنگال‌ «ميز اداري‌» برهد.

 به‌ جرم‌ خشك‌ دستي‌ عوامل‌ و دسته‌هايي‌ كه‌ در فعاليت‌هاي‌ اجتماعي‌، هرگز، از نيازهاي‌ جامعه‌ الهام‌ نمي‌گيرند و همواره‌ در راه‌ خلاقيت‌ مادي‌ و فرهنگي‌ نيروهاي‌ ماهر انساني‌ سنگ‌ مي‌اندازند، بازار كار از لحاظ‌ اقتصادي‌ و فرهنگي‌، هر دو، دچار هرج‌ومرج‌ شده‌ است‌ ـ از لحاظ‌ اقتصادي‌ از آن‌رو گرفتار آشوب‌ است‌ كه‌ مدارس‌ و دانشكده‌ها و انستيتوها را به‌ خال‌ خود واگذاشته‌اند تا بدون‌ توجه‌ به‌ نيازهاي‌ جامعه‌، ديپلمه‌هاي‌ شيك‌ تحويل‌ بدهند ـ از لحاظ‌ فرهنگي‌ نيز اغتشاش‌ از آنجا سرچشمه‌ مي‌گيرد كه‌ فعاليت‌هاي‌ خصوصي‌ در زمينه‌ دادوستدهاي‌ فرهنگي‌ با موانع‌ و مشكلات‌ مواجه‌ شده‌ و نيروي‌ ماهر انساني‌ در امور فرهنگي‌ به‌ ناچار دم‌ فروبسته‌ يا به‌ حلقوم‌ ميز اداري‌ آويخته‌ و از آن‌ تغذيه‌ مي‌كند. سبدهاي‌ كاغذ باطله‌ كه‌ زيرميزهاي‌ اداري‌ است‌ گواه‌ بر وجود هرج‌ومرج‌ در بازار كار است‌. سرنوشت‌ بازاري‌ كه‌ در آن‌ نيروي‌ متخصص‌، اين‌ شريف‌ترين‌ متاع‌، مورد دادوستد قرار مي‌گيرد، در اعماق‌ اين‌ سبدها شكل‌ مي‌بازد و اگر اهل‌ هشياري‌ باشيم‌ از محتواي‌ همين‌ سبدها نتيجه‌ مي‌گيريم‌ كه‌ بايد پيش‌ از «آينده‌ نگري‌» به‌ شرايط‌ بازار كار در زمان‌ «حال‌» نظر افكند و نيروي‌ ماهر انساني‌ را كه‌ هم‌ اينك‌ موجود و مهيا است‌ از حلقوم‌ ميز اداري‌ بيرون‌ كشيد و آن‌ را به‌ سوي‌ مراكز توليد هل‌ داد.

 دست‌هايي‌ كه‌ آموخته‌ شده‌اند تا با خاك‌ مزرعه‌ بياميزند و از دل‌ خاك‌، مائده‌هاي‌ زميني‌ را دريابند در وسوسه‌ زندگي‌ شهري‌، به‌ شوق‌ چمباتمه‌ زدن‌ زير چراغ‌هاي‌ الوان‌ رستوران‌هاي‌ شهري‌ از «خاك‌» دور افتاده‌اند… دست‌هايي‌ كه‌ آموخته‌ شده‌اند تا به‌ پيچ‌ و مهره‌هاي‌ ماشين‌ بچسبند و از تركيب‌ صداها و دودها و چرخ‌ها و تسمه‌ها طلا بيافرينند و بر ذخاير طلا بيفزايند، همواره‌ حسرت‌ نوعي‌ زندگي‌ را با خود حمل‌ مي‌كنند كه‌ در نهايت‌ آن‌ آرامش‌ و آسودگي‌ و كم‌كاري‌ اداري‌ نهفته‌ است‌. شايد نفرت‌ از كارهاي‌ يدي‌ هنوز به‌ علت‌ بقا طرز تفكر اشرافي‌ بخصوص‌ در تحصيلكرده‌ها، اين‌ قبيل‌ تمايلات‌ را تشديد مي‌كند…

 عوامل‌ و افرادي‌ كه‌ ضرورت‌ تقويت‌ نيروي‌ ماهر انساني‌ را با شدت‌ و هيجان‌ بسيار مطرح‌ كرده‌ و قلم‌ها و زبان‌ها را يكباره‌ بر توجه‌ به‌ اين‌ ضرورت‌ چرخانده‌اند بايد پيش‌ از پرداختن‌ به‌ «آينده‌» بر ما فاش‌ كنند.

 موارد مثال‌ زير كه‌ نمايانگر وجود هرج‌ومرج‌ در بازار كار است‌ چرا و چگونه‌ معدوم‌ مي‌شود؟

 افسانه‌ كارشناسان‌

 كارشناسان‌ اعتراف‌ كرده‌اند در زمينه‌ كشاورزي‌ با مشتي‌ فارغ‌التحصيل‌ درگير هستند كه‌ به‌ هيچ‌ كاري‌ نمي‌آيند مگر درافتادن‌ به‌ آغوش‌ سرد ميز اداري‌ و ارتزاق‌ از سفره‌اي‌ كه‌ زير سايه‌ سنگين‌ ديپلم‌ تحصيلاتي‌ در اداره‌ها پهن‌ شده‌ و رده‌هاي‌ استخدامي‌ زير عناوين‌ «كارشناس‌» به‌ آن‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌.

 مؤسسه‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ اجتماعي‌ سال‌ گذشته‌ اعلام‌ كرد كه‌ فقط‌ 11 درصد از فارغ‌التحصيلان‌ پلي‌تكنيك‌ تهران‌ در صنايع‌ خصوصي‌ و توليدي‌ جذب‌ شده‌اند و 89 درصد بقيه‌ به‌ سوي‌ ميزهاي‌ اداري‌ هجوم‌ برده‌اند.

 نيروي‌ انساني‌ محلي‌ (نه‌ تحصيلكرده‌) كه‌ براي‌ مثال‌ شمال‌ كشور بايد در فعاليت‌ كشاورزي‌ كارساز باشد درسراهاي‌ اشرافي‌ كه‌ به‌ غلط‌ و تزوير نام‌ «كلبه‌» بر آن‌ نهاده‌اند اجير شده‌ و خدمتگزاري‌ به‌ اشراف‌ فقيرنما را به‌ كشت‌ و كار روي‌ زمين‌ و دست‌ و پنجه‌ نرم‌ كردن‌ با لجبازي‌هاي‌ طبيعت‌ ترجيح‌ مي‌دهند ـ به‌ تعبير ديگر نيروي‌ ماهر انساني‌ در آشپزخانه‌ ويلانشينان‌ به‌ هدر مي‌رود.

 كارگردانان‌، هنرپيشه‌ها و نويسندگان‌ تئاتر و سينما و ديگر آفرينندگان‌ آثار فرهنگي‌ از بس‌ در مقابله‌ با مشكلات‌ مربوط‌ به‌ فعاليت‌ خصوصي‌ تنها مانده‌اند، توانايي‌ رونق‌ بخشيدن‌ به‌ فعاليت‌ خود را از دست‌ داده‌اند و گروه‌ گروه‌ در اطراف‌ مؤسسات‌ اداري‌ طواف‌ مي‌كنند تا شايد جايي‌ از جداول‌ استخدامي‌ را به‌ آنها اختصاص‌ دهند.

از سوي‌ ديگر سياست‌ آموزشي‌ در زمينه‌ تربيت‌ نيروي‌ ماهر انساني‌ تاكنون‌ ناهماهنگ‌ عمل‌ كرده‌ است‌ ـ چندانكه‌ تأسيسات‌ آموزشي‌ اسير دست‌ و پاشكسته‌اي‌ هستند كه‌ در قالب‌ سرنوشت‌ فارغ‌التحصيلان‌ خود فرو مي‌روند و گاهي‌ در مرحله‌ تكوين‌، به‌ سبب‌ خطاهاي‌ رايج‌ در امور استخدامي‌، شكل‌ اصيل‌ خود را مي‌بازند و راه‌ گم‌ مي‌كنند. براي‌ مثال‌ برخلاف‌ شيوه‌هاي‌ درست‌ در توليد كشاورزي‌، در ايران‌ هنوز رسم‌ بر اين‌ است‌ كه‌ تكنيسين‌ها گاهي‌ تا ميزان‌ يكدهم‌ كمتر از مهندسان‌ كشاورزي‌ حقوق‌ بگيرند. همين‌ شيوه‌ غلط‌ باعث‌ شده‌ كه‌ مدارس‌ حرفه‌اي‌ (آنها كه‌ تربيت‌ تكنيسين‌ را به‌ عهده‌ دارند) در برابر وقار و ابهت‌ تأسيساتي‌ به‌ نام‌ «دانشكده‌» كه‌ صادركننده‌ مهندس‌ كشاورزي‌ هستند احساس‌ سرشكستگي‌ كنند و بانيان‌ مدارس‌ حرفه‌اي‌ براي‌ جبران‌ سرشكستگي‌، تمام‌ نيروها و دست‌هاي‌ ارتباطي‌ را به‌ كار گيرند تا بلكه‌ تابلوي‌ مدرسه‌ را فرود آورده‌ و تابلوي‌ پرطمطراق‌ دانشكده‌ را در جايش‌ بنشانند. كارشناسان‌ براساس‌ همين‌ واقعيت‌هاي‌ تلخ‌ بود كه‌ چندي‌ پيش‌ هشدار دادند: «هرم‌ تخصص‌ كشاورزي‌ در ايران‌ هرم‌ ناقصي‌ است‌ و تنها با تأسيس‌ مكرر مدارس‌ و انستيتوها و دانشكده‌ها به‌ سوي‌ تكامل‌ نمي‌گرايد»… تكامل‌ هرم‌ تخصص‌ كشاورزي‌ موكول‌ به‌ آن‌ است‌ كه‌ تمام‌ ارگان‌هاي‌ استخدامي‌ و تحقيقاتي‌ هماهنگ‌ عمل‌ كنند، در غير اين‌ صورت‌ توزيع‌ نادرست‌ امتيازات‌ شغلي‌، نه‌ فقط‌ آحاد انساني‌، كه‌ حتي‌ ساختمان‌ها و تابلوهاي‌ مؤسسات‌ آموزشي‌ را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد و هرم‌ ناقص‌ تخصص‌ در امور كشاورزي‌ همچنان‌ از رأس‌ چاق‌ و از قاعده‌ لاغر مي‌شود… در واقع‌ رشد سرطاني‌ رأس‌، ضعف‌ مضاعف‌ قاعده‌ را باعث‌ آمده‌ است‌.

 بدين‌ ترتيب‌ و باوجود آن‌كه‌ سال‌هاست‌ در قالب‌ «برنامه‌» عمل‌ مي‌كنيم‌، نيروي‌ ماهر انساني‌ هنوز در بازار كار هماهنگ‌ با نيازهاي‌ جامعه‌ مبادله‌ نمي‌شود. حتي‌ در شرايطي‌ كه‌ اينقدر در اطراف‌ كميت‌ و كيفيت‌ كارآيي‌ نيروي‌ ماهر انساني‌ زبان‌آوري‌ مي‌كنيم‌ مي‌بينيم‌ اين‌ نيرو به‌ جاي‌ آنكه‌ به‌ شريان‌هاي‌ حياتي‌ جامعه‌ غذا برساند،خود به‌ تكدي‌ افتاد.و انگل‌ وار از اين‌ شريان‌ها غذامي‌ستاند ـ دستي‌ كه‌ به‌ جاي‌ درآميختن‌ با زمين‌ و ماشين‌ به‌ ميز مي‌چسبد و با كاغذ بازي‌ اخت‌ مي‌شود البته‌ دست‌ يك‌ هيولاي‌ انگل‌ است‌…

 دانشجويي‌ كه‌ در دوره‌ تحصيل‌ مزرعه‌ نديده‌ و چشم‌هايش‌ به‌ سپيدي‌ كاغذ و سياهي‌ جوهر و شفافيت‌ موكت‌ و موزائيك‌ خو گرفته‌ «خاك‌» را نمي‌شناسد و يكراست‌ از كانال‌ ساختمان‌ پرزرق‌ و برق‌ دانشكده‌ و از مسير كافه‌ ترياي‌ جيمزباندي‌ آن‌ به‌ ساختمان‌ شيك‌ اداره‌ و سلف‌سرويس‌ اداري‌ مي‌پيوندد… اين‌ دانشجو چگونه‌ مي‌تواند از هرم‌ تخصص‌ در بخش‌ كشاورزي‌ رفع‌ نقص‌ كند؟…

 دانش‌آموزي‌ كه‌ مي‌داند براي‌ مدرسه‌اش‌ وسايل‌ و تجهيزات‌ آزمايشگاهي‌ و حرفه‌اي‌ خريداري‌ شده‌، ولي‌ از اين‌ وسايل‌ فقط‌ براي‌ دكور و تزيين‌، آنهم‌ در موقع‌ ظهور يك‌ بازرس‌ بهره‌برداري‌ مي‌شود در پايان‌ تحصيل‌ اگر به‌ ميز اداري‌ نچسبد چه‌ كند؟… جواني‌ كه‌ در بازار دادوستد آثار فرهنگي‌ فرصت‌ و رخصت‌ براي‌ آفرينش‌ آثار جدي‌ نمي‌يابد و در برابر غول‌ انحصارها و دستجات‌ نيرومند قادر به‌ خودنمايي‌هاي‌ فردي‌ نيست‌ اگر به‌ حوزه‌ فرمانروايي‌ فرمول‌ بازي‌ اداري‌ وارد نشود چه‌ كند؟

پیمایش به بالا