فردوسي، ش 1132، 9 مهر 1352
جامعة غرب، آتش مبارزات غيرطبيعي زن و مرد را يكبار ديگر با ارائة يك ستارة ورزشي، دامن زد و بيلي جين كينگ را مانند لقمة چرب و دهن گير و تازهاي، در برابر نشريات جهان و بهخصوص نشريات جوامع عقب افتاده انداخت تا به كمك اين استخوان اشتهاآور چرب، مدتها افسانهپردازي و شعارپراكني كند.
بيلي جين كينگ مشهورترين قهرمان بينالمللي تنيس، به قول روزنامههاي خودمان، برگي ديگر به افتخارات ورزشي خود افزود. وي كه 5 بار به مقام قهرماني مسابقات تنيس ويمبلدون دست يافته است، با شايستگي تمام، رؤياي «جنس برتر» را بر هم زد و ثابت كرد كه زن نيز ميتواند جنس برتر باشد!
بيلي جين كينگ كه مطابق با معيارهاي ورزشي، به نام يك ورزشكار موفق، قابل احترام و درخور ستايش است، ناگهان ملعبة دست خبرچينهايي شد كه پيروزي او را، پيروزي زنان بر مردان جهان تلقي ميكنند و لابد با اين طرز تلقي و داوري ميخواهند يادآور شوند كه: در پهنة دنيا فقط يك نوع مبارزه و درگيري جريان دارد و آن هم مبارزة بيامان دو جنس زن و مرد است كه براي احراز مقام جنس برتر، دائماً در حال مسابقه و كشمكش هستند!
بدون شك، ركورد جديد بيلي جين كينگ چنان پيروزمندانه بود كه منطقي است اگر هوراي ورزش دوستان جهان نثارش شود… اما پيروزي ورزشي يك زن آمريكايي بر يك مرد آمريكايي، چه ربطي به صحه گذشتن بر ستيزهجويي زن و مرد و مدعا تراشيدن براي جنگ جهاني و بيوقفة زن و مرد دارد و چرا اين نبرد كه از طريق بلندگوهاي خبرگزاريهاي غربي، به خاطر مقاصد خاص، به صورت نبرد حيثيتي و شرافتي زن و مرد عنوان ميشود، توسط گيرندگان شرقي هم، به همان شيوه، توصيف و تبليغ ميشود؟!
آيا ايجاد ديوار مصنوعي بين خواستههاي زن و مرد و بالا بردن اين ديوار در آسيا و آفريقا، تاكنون پرتو روشني بر ظلمت زندگي مردم در اين قارهها افشانده است؟ نگاهي به وضع آشفته و نابسامان اجتماعي مردم در جوامعي كه گول آتشافروزيهاي غرب را خوردهاند و زن و مرد را در برابر يكديگر به صف كشيدهاند، بيفكنيم، بدون شك به علت وجود نشانههاي تلخ تفرقهاندازهايي كه پيكر اين جوامع را از هم دريده و يكپارچگي ملي آنها را از بين برده است، باور ميكنيم كه مقاوم شدن در برابر خبرهاي سوداگرانه و تفرقهانداز، مهمترين وظيفه و تعهد اجتماعي است.
بيلي جين كينگ نمايندة دنيايي است كه در آن زن و مرد، تمام امكانات را براي درخشيدن و قهرمان شدن، دراختيار دارند و پيروزي يك زن ورزشكار بر يك مرد ورزشكار، در همين دنيا، پيروزي زن بر جنس مرد محسوب نميشود و افراد اين دو جنس در بيشتر نقاط چنان با كمبودهاي مشترك درگيرند كه جنگ با يكديگر به صلاح نيست و به آن تن نميدهند، مگر به حكمِ تبليغات بدخواهانه و به ضربِ فنون علمداران مرفه حرفهاي كه شعارپراكني را پايگاه بقاي خود قرار ميدهند و به آن اتكا ميكنند.
بيلي جين كينگ فقط نمايندة جامعة خويش است و نميتواند آن چنان كه با پيروزيهاي خود، زنان زيادهخواه آمريكايي را ارضا ميكند، تمايلات سركوفته و ابتدايي زنان آسيايي و آفريقايي را نيز ارضا كند، چون هنوز براي انبوه زنان اين مناطق، مسائل ابتدايي زندگي مانند تأمين امكانات غذايي و بهداشت خانواده حل نشده باقي است و حقوق فردي، نه تنها براي زنان، كه براي مردان هم، مانند مائدة آسماني، دست نيافتني است.
خبرسازان كه ناگاه در گذرگاه خبرسازي، خبرپرداز ميشوند، اگر بخواهند قهرمانيهاي ورزشي خانم بيلي جين كينگ را با تاب، همچون «خار» بر چشم زنان آسيا و آفريقا فرو كنند، به نمايشهايي مضحكاب دامن ميزنند كه تقليدي است و در مجموع به زيان تمام نهضتهاي اجتماعي تمام ميشود كه در آسيا و آفريقا، جريان دارند.
خبرگزاريهايي كه بيلي جين كينگ را بر تارك زنان جهان نشاندند و تصوير او را در حالت نيمه خدايي براي تند كردن آتش مبارزه غيرطبيعي و ساختگي زن و مرد، ساختند و پرداختند، از كنار تصوير معصومانه و شجاعانة سابينا چه بي، قهرمان 14 سالة كنيايي، بياعتنا گذشتند.
سابينا، چندي پيش با پاي برهنه در ميدانهاي دووميداني درخشيد و در بازيهايي كه به وسيلة اتحادية دووميداني غير حرفهاي كنيا ترتيب يافت، برنده شد.
سابينا دختر فقيري است كه از حداقل وسايل و لوازم ورزشي مانند پيراهن، شورت و كفش ورزشي، كه اغلب رقبايش در برداشتند، محروم بود. او با پاي برهنه ميدويد و با اين حال، نتيجه كارش عالي بود.
سابينا براي جهاني شدن و جهاني زيستن و بر تارك خبرها و تفسيرها نشستن، لااقل در كشورهاي آسيايي و آفريقايي، ظرفيت و قابليت و مناسبت بيشتري دارد، چون علاوه بر آنكه از ويژگيهاي قهرماني برخوردار است، نمايندة بخش اعظم مردم كرة زمين هم هست، نمايندة اكثريتي كه به علت سياستهاي محيلانة «اقليت» هنوز كفش به پا ندارند، چه رسد به اين كه شورت و پيراهن ورزشي داشته باشند! او نمايندة مردمي است كه با پاي برهنه، دوست دارند بدوند و بدرخشند و چنان گرم و گرفتار مشغلههاي معيشتي و مسائل ابتدايي زندگي هستند كه نميخواهند جنگ زرگري زن و مرد به راه بيندازند، آنها فقط با سرنوشتي سرجنگ دارند كه آميخته با گرسنگي و فقر و خشكسالي است. سابينا هرگز، حتي يك روز، مانند بيلي جين كينگ با امكانات زندگي مواجه نشده است. او هرگز بر بساط گسترده و آماده و مجهز ميدانهاي ورزشي تمرين نكرده و هرگز سوار بر امتيازات اجتماعي نبوده است؛ به همين علت، سابينا، مظهر بيشتر مردم كرة زمين است و براي خبرنگاران و مفسران آسيايي و آفريقايي به نام نمايندة تمام سابيناهايي كه وجود دارند و استعداد و تواناييشان در كنج كلبههاي روستايي، تلف ميشود، ميتواند بهترين منبع خبر باشد؛ منبعي كه سرشار از واقعيت است و وجودش بهتنهايي، انگيزهاي است براي ايجاد همبستگي و دور از تفرقهاندازي. بدون شك نشريات كشورهاي نيمة بزرگتر جهان، بايد زمانه را براي دويدنها و جست و خيزها و درخشيدن سابيناها مهيا كنند. زمانه از مدتها پيش به كامِ بيلي جين كينگها چرخخيده است. حتي اگر به روزگار چرخ فلكي و جبري هم معتقد باشيم و بخواهيم از اعتقاد به اختيار آدميزاد در دگرگوني چهرة زندگي، شانه خالي كنيم، بايد نوبت اوج گرفتن و پر و بال زدن را براي سابيناها قائل شويم و به نقشآفريني چهرة آنها بپردازيم. كساني را كه با پاي برهنه، از دويدن باز نميمانند، بايد از پشت پردهها بيرون كشيد، آن هم نه به ضرب هياهوي شعار دوستان و قهرمانسازي بيلي جين نوازان، بلكه به كمك روشنگري و پرتوافكني بر تواناييهاي خفته و استعدادهاي خاموش آنها و به وسيله بازگو كردن و شكافتن تمام عقدههايي كه هرچند عارضي است، اما از بنيادها نشأت ميگيرد و لاجرم، كجيها و كاستيهاي بنيادي را آشكار ميكند.
وقت آن است كه سابيناها، از «مدفن» خانهها كه به غلط «مأمن» تلقي ميشود، درآيند و با وجود تمام نقصانها، بدرخشند. بيلي جينها به اندازة كافي درخشيدهاند و با پيروزيهاي خود، ايجاد مزاحمت و سلطهجويي كردهاند، گاه با تفنگ و ابزار قتاله و گاه با وسايل و امكانات علمي و ورزشي. ايجاد هياهو و هوچيگري براي پيروزي بيلي جين كينگ، دور شدن از منطق واقعبينانهاي است كه سابينا نشانة آن است.