فريب‌ و دعوی تجاوز!

 فردوسي‌، ش‌ 1134، 23 مهر 1352

قصة‌ قديمي‌ فريب‌ را، قانون‌نويسان‌ و مفسران‌ قانون‌، چنان‌ كش‌ دادند كه‌ سرانجام‌ مفهوم‌ درست‌ و واقع‌بينانة‌ فريب‌ دگرگون‌ شد و همه‌ گرفتار واژگوني‌ ارزش‌ فريب‌ شدند. در جامعة‌ ما، فريب‌ را چنان‌ تفسير مي‌كنند كه‌ ميدان‌ براي‌ اخاذي‌ بر پاية‌ فريب‌ به‌خوبي‌ ميسر شده‌ و دختران‌ مستعد و آماده‌، فريب‌ را وسيلة‌ امرار معاش‌ خود قرار داده‌اند، به‌ نحوي‌ كه‌ مي‌توان‌ گفت‌: آن‌ها با دست‌ خود، وسايل‌ فريب‌ خوردن‌ را فراهم‌ مي‌كنند و سپس‌ عليه‌ فريب‌دهنده‌ كه‌ در واقع‌ صيدي‌ بيشتر نبوده‌ است‌، اعلام‌ جرم‌ مي‌كنند.

 يك‌ نمونة‌ آشكار از اين‌ گروه‌، دختر 21 ساله‌اي‌ است‌ كه‌ از بس‌ در شهرستان‌ اصفهان‌ به‌ دروغ‌ فريب‌ خورده‌، دستگير شد. او هر بار با جواني‌ طرح‌ دوستي‌ مي‌ريخت‌ و پس‌ از مدتي‌ راهي‌ كلانتري‌ مي‌شد تا دعوي‌ ناموسي‌ علم‌ كند و مبلغي‌ به‌ جيب‌ بزند، بدين‌ترتيب‌، يك‌بار ديگر اين‌ نكته‌ براي‌ دوستداران‌ اجراي‌ قانون‌ ثابت‌ شد كه‌ افراط‌ در حفظ‌ جنبه‌هاي‌ غيرضروري‌ يا قانون‌ خوب‌ كه‌ تفسيرهاي‌ بعيد را ممكن‌ مي‌كند، خطرات‌ بسياري‌ در بر دارد و از جمله‌ آن‌كه‌ باعث‌ مي‌شود در تنگناي‌ ضعف‌هاي‌ چنين‌ قانون‌ و چنان‌ مفسراني‌، فريب‌دهنده‌ به‌ فريب‌خورده‌ به‌ فريب‌دهنده‌ تبديل‌ شود و كماكان‌ دعوي‌ فريب‌ ناموسي‌ داغ‌ و داغ‌تر شود.

 به‌ همين‌ علت‌، مظلوم‌پروري‌ افراطي‌ را بايد رها كرد و زنان‌ را لااقل‌ در قشرهاي‌ مرفه‌ و درس‌ خوانده‌ نبايد با نوازش‌ها و حمايت‌هاي‌ غيرضروري‌ قانون‌ به‌ صورت‌ مرغ‌هاي‌ خانگي‌ پرورش‌ داد. چون‌ در زندگي‌ اجتماعي‌، اگر قرار باشد دختران‌ چشم‌ و گوش‌ باز و اجتماعي‌ بتوانند دعوي‌ فريب‌ داشته‌ باشند، اين‌ دعوي‌ لحظه‌به‌لحظه‌ قابل‌ تكرار است‌، زيرا در جامعة‌ امروزي‌، آشنايي‌ها و روابط‌، تابع‌ لحظات‌ است‌.

 بنابراين‌ زندگي‌ صحيح‌ حقوقي‌ زن‌ امروز با اغراق‌گويي‌ و واژگوني‌ حقايق‌ منافات‌ دارد و آنچه‌ را مي‌توان‌ براي‌ دختران‌ و زنان‌ اجتماعي‌ و باسواد قابل‌ قبول‌ دانست‌، دعوي‌ تجاوز است‌ نه‌ فريب‌.

پیمایش به بالا