فردوسي، مسائل شهروكوچه، 18دي 1351، ش 1097
شايد در هيچيك از نقاط جهان، شوخيهاي مردانه و خشن، در شكل خاصي كه ما شاهد آن هستيم، ديده نشود. شوخي مردانه در اماكن عمومي، يكي از ويژهگيهاي ناب جامعه ماست، چون در گذرگاهها، درشلوغترين نقاط شهرها، پاركها، خيابانها، سينماها و حتي در وسايل نقليه، مرداني كه به هم مشت ميزنند، با هم كشتي ميگيرند و قهقهة زنان و ناسزاگويان يكديگر را دنبال ميكنند و لگدكوب ميكنند تا به قول خودشان، «عشق» كرده باشند، ديده ميشوند. اينان چون براي ما عادي شده است، از كنارشان، آرام و بياعتنا ميگذريم، اما هر چند يك بار، اين شوخيها منجر به ضرب و جرح و قتل هم ميشود. در يكي از محاكم، جوان 31 سالهاي متهم است كه در پاچنار تهران، به دنبال يك شوخي، با ضربة چوب، همكار خود محمد فرزامي را به قتل رسانده است.
در بيان علل و عوامل شوخيهاي مردانه كه مانند ساير پديدههاي اجتماعي، از ريشههاي عميقي، مايه ميگيرد، گروهي از صاحبنظران، كمبود وسايل تفريحي و امكانات معيشتي را مطرح ميكنند، اما دليل اين نقص و بلكه ننگ بزرگ تربيتي، هر چه باشد، با اين واقعيت آميخته است كه براي زندگي اجتماعي هنوز آماده نشدهايم و نميدانيم كه مشتزني، كشتي، بوكس، جودو، با رعايت شرايط و مقررات مسابقه، لذتبخش و از ديدگاه جامعه، پذيرفتني است.
بر اساس نمونههايي از شوخيهاي مردانه كه به شكل زننده، مشمئزكننده و گاهي بدفرجام، در اماكن عمومي، خيابانها، وسايط نقليه و…مشاهده ميشود،ميتوان حكم داد كه رشد اجتماعي و تنظيم و تصحيح رفتار فردي در جمع، هنوز ميسر نشده و با جلوههاي گونهگون خود، دائماً بر كراهت منظر اجتماعي زندگي ما مي افزايد.