فردوسي، 14 مرداد 1353، ش 1176
بدون شك روزنامههاي فانتزي هند، خبر انتخاب «دختر شايسته هندي» را به عنوان دختر شايسته جهان همچون يك پيروزي بزرگ ملي جشن ميگيرند، اما براي كساني كه سرزمين هند را ميشناسند، دختر شايسته فقط نماينده طبقات خاص از مردم هند است كه در زورقهاي بلورين خود، دور از طوفانهاي مهيب اقتصادي آرميدهاند و جايشان چنان امن است كه دامن كبريايي شان را طوفانهاي جريانات سياسي و اقتصادي پريشان نميكند.بنابراين دختر شايسته هند، مثل ساير زيبارويان آسيايي و آفريقايي، در واقع دختر شايستهاي نيست كه نماينده زنان آن جوامع به شمار آيد.او به هيچوجه، حتي در پوشاك «ساري» نميتوانند با معيارهاي جامعه هند، شايسته به حساب آيد زيرا در هند تودههاي زنان كشاورز از لحاظ كارآيي اجتماعي، به شايستگي بيشتري سزاوارند. اين زنان كه حتي در امر كشاورزي چندان مقهور تنهايي خويش هستند كه هنوز روبه سوي آسمان دارند، درجه شايستگي زن هندي را در مقابله با مشكلات طبيعي و سياسي بيشتر نشان ميدهند. اينها كه دست از كمكهاي مادي دولت از قبيل مكانيزه شدن كشاورزي- انقلاب سبز و… شستهاند، همچنان به شيوه مادران و جدات خود، براي باروري زمين تلاش ميكنند.
آنها هنوز در مواقعي كه آسمان بر زمينهاي زراعتي نميبارد، طبقات مرفه و زورقنشين هم دست ياري به سويشان دراز نميكنند، لخت مادرزاد به مزارع ميروند- زيرا معتقدند خداي باران فقط در برابر برهنگي آنها حساسيت دارد و فقط در آن صورت است كه ابرهاي فرمانبر را امر به بارش ميدهد!
در شرايطي كه زنان كشاورز، يعني ميليون ميليون زن هندي بدين ترتيب باران را به مزرعه خود ميكشانند، مردان آنها نيز آب مقدس رود گنگ را روي مجسمه شيوا مي ريزند. اين زنان و مردان، اكثريت بزرگ جامعه هند را تشكيل ميدهند كه از جمعشان لابد دختر و پسر شايستهاي بر نميخيزد!
چون از لحاظ نقطه نظرها داوران اين باصطلاح «مسابقات»، شايستگي برازنده دختراني است كه از تمام امكانات آموزش، مسافرتي، رفاهي، تفريحي و ..بهره داشتهاند و به ضرر اكثريت يعني با بودجه حاصل از همين زمينهايي كه زنان و مردان كشاورز باردارش ميكنند، همچنين با بودجه حاصل از صنايع دستي ميليونها، شكل و قيافه اروپايي پيدا كردهاند. يك چنين معيارهاي غربي براي شايستگي، البته معيار قابل قبول براي ملل آسيايي و آفريقايي نتواند بود. چون همانگونه كه گذشت، اين شايستهها در زورقهاي بلورين، به شايستگي رسيدهاند و دور از شرايط سخت معيشتي آسان زيستهاند و از بازده نيروي انساني كشاورز و صنعتگر، بيش از استحقاق، بهره جستهاند.
بنابراين آن دختر هندي هرگز وحشت حاصل از خشكساليها، بارانهاي سيلآسا، قحطيها، گرسنگيها، طاعونها، آبلهها… و انواع «مرگ سياه» را نشناخته است، شايستگي يا دختر خالص آسيايي و آفريقايي را ندارد. بلكه فقط نوع خاصي از شايستگي است كه با ترازوي وسايل و لوازم جلب توريست ارزيابي ميشود.
بدون شك از شايستگي دختر هند، بيش از جامعه هند، شركتهاي هوايي و صاحبان صنايع مونتاژ مونتاژ هند استفاده ميكنند.
در واقع دختر شايسته نيز مثل يكي از قطعات و پيچ و مهرههاي صنايع مونتاژ به دست و پاي مردم هند ميچسبد و براي تودههايي كه در كنار مزارع رو به انهدام خود، به انتظار يك باران جانانه يا يك آفتاب درخشان چمباتمه زدهاند و دست بر دعا برداشتهاند، نفعي ندارد.
دختر شايسته هند به آنها كه روي مجسمه شيوا آب ميريزند يا در مزارع به اميد جلب نظر خداي باران لخت ميشوند، دهن كجي ميكند، لبخندهاي اين دختر شايسته هندي براي ميليونها آدميزاد گرفتار زهر خند تلخ و جانگزايي بيش نيست و شيريني و شهد اين فقط عوامل و افرادي را شادمان ميكند كه در برگزاري مسابقه يا در استفاده تبليغاتي و تجارتي از اين قبيل نمايشها سود ميبرند و بنابراين ارزاني همين و خوش نشينان باد!