زنجير مظهر سياست‌های حاكم‌ بر اين‌ عصر

 فردوسي‌، ش‌ 1135، 30 مهر 1352

قدرت‌هاي‌ حاكم‌ بر جهان‌، دنيا را چنان‌ به‌ كام‌ خويش‌ ساخته‌ و پرداخته‌اند كه‌ انسان‌ در دو موقعيت‌ جنگ‌ و صلح‌، زنجيري‌ است‌. زنجيرهايي‌ كه‌ در دورة‌ صلح‌ به‌ دست‌وپاي‌ مردم‌ مي‌پيچد و آن‌ها را از ابزار واكنش‌هاي‌ بجا و به‌موقع‌ باز مي‌دارد، در هر يك‌ از سيستم‌هاي‌ اجتماعي‌، شكل‌ و تركيب‌ جداگانه‌اي‌ دارد اما تمام‌ اين‌ زنجيرها با سر حلقة‌ اقتصاد جهاني‌ چنان‌ به‌ يكديگر قفل‌ مي‌شود كه‌ در نهايت‌، تعادلِ دخل‌ و خرج‌ به‌ نفع‌ قدرت‌هاي‌ بزرگ‌، حاصل‌ آن‌ است‌.

 از اين‌رو، در شرايطي‌ كه‌ انسان‌ در سيستم‌هاي‌ اجتماعي‌ از نوع‌ امريكاي‌ لاتين‌، دوران‌ به‌ظاهر صلح‌ و آرامش‌ را با خشونت‌ زنجيرهاي‌ اسارت‌ و كودتاهاي‌ پي‌درپي‌، صبورانه‌ تجربه‌ مي‌كند در ساير سيستم‌هاي‌ اجتماعي‌، با انواع‌ ديگر اسارت‌ دمساز است‌.

 رنج‌ و عذاب‌ انسان‌ در زمانة‌ ما به‌حدي‌ است‌ كه‌ به‌ اجبار به‌ جنگ‌، آن‌ هم‌ به‌خاطر حفظ‌ اهداف‌ و منافع‌ ديگران‌ تن‌ مي‌دهد. نمونة‌ آشكار و غم‌انگيز اين‌ اسارت‌ و بردگي‌ كه‌ در دوران‌ جنگ‌ به‌ اوج‌ مي‌رسد، عكسي‌ است‌ كه‌ توسط‌ خبرگزاري‌ها مخابره‌ شد و ضمن‌ آن‌ مفهوم‌ بي‌ترحم‌ اسارت‌ به‌طور هراس‌انگيزي‌، آشكار شد. در اين‌ عكس‌، جسد سوخته‌ شده‌ و به‌ زنجير كشيدة‌ يكي‌ از خلبانان‌ اسرائيلي‌ ديده‌ مي‌شود. بر اساس‌ گزارش‌ ارائه‌ شده‌، از آنجا كه‌ خلبانان‌ اسرائيلي‌ هنگامي‌ كه‌ مشاهده‌ مي‌كنند موشك‌هاي‌ سوريه‌ به‌طرف‌ هواپيماهاي‌ آن‌ها مي‌آيد، هواپيما را رها كرده‌ و خود را به‌ خارج‌ پرتاب‌ مي‌كنند، لذا فرماندهان‌ ارتش‌ اسرائيل‌ پيش‌ از پرواز خلبانان‌ را با زنجير به‌ صندلي‌ مي‌بندند و آن‌ها را قفل‌ مي‌كنند تا نتوانند بگريزند!

 اجساد سوخته‌ و تكه‌پارة‌ قربانيان‌ جنگ‌، در زمانة‌ ما با زنجير كه‌ مظهر سياست‌هاي‌ حاكم‌ بر اين‌ عصر است‌، مشخص‌ مي‌شود. زنجير اين‌ مظهر قدرت‌هاي‌ بزرگ‌، تا دم‌ مرگ‌ انسان‌ معاصر را رها نمي‌كند و دست‌ و پاي‌ او را براي‌ جان‌ كندن‌ هم‌ آزاد نمي‌گذارد و هرگاه‌ بخواهند زنجيرهاي‌ اسارت‌ را از دست‌ و پاي‌ مردم‌ دنيا باز كنند، به‌ ناچار بايد زرادخانه‌هاي‌ بزرگ‌ را ببندند و يك‌ سلسله‌ رويدادهاي‌ تلخ‌ و پيوسته‌ را با تعطيل‌ تسليحاتي‌ بپذيرند. البته‌ سلسله‌ رويدادهايي‌ كه‌ بعد از تعطيل‌ زرادخانه‌ها به‌وقوع‌ مي‌پيوندد، بي‌گمان‌ اقتصادي‌ است‌ زيرا به‌سبب‌ كاهش‌ توليد اسلحه‌ كه‌ كاهش‌ در صدور آن‌ را ايجاب‌ مي‌كند، ملت‌ها توانايي‌ حكومت‌ بر سرنوشت‌ خود را باز مي‌يابند و قدرت‌ فروش‌ مواد خام‌ را به‌ قيمت‌ عادلانه‌ تصاحب‌ مي‌كنند.

 همين‌ اختيار فروش‌ و حق‌ تعيين‌ قيمت‌ فروش‌ است‌ كه‌ قدرت‌هاي‌ بزرگ‌، از آن‌ در هراسند و به‌خاطر ايجاد محدوديت‌ در حق‌ مذكور، انواع‌ سلاح‌هاي‌ مدرن‌ را توليد و عرضه‌ و بذل‌ و بخشش‌ مي‌كنند. به‌ همين‌ علت‌ در هر منطقه‌ نيروهاي‌ وابسته‌ به‌ منافع‌ قدرت‌ها، مستقر مي‌شوند و زنجيرشدگان‌ دوران‌ صلح‌ را براي‌ جنگ‌هاي‌ تحميلي‌ آماده‌ مي‌كنند. اگر بي‌طرفانه‌ به‌ وقايع‌ بنگريم‌ بايد بگوييم‌ كه‌ هواپيماهاي‌ اوج‌ گيرنده‌ از فرودگاه‌هاي‌ اسرائيل‌ در واقع‌ اسرائيلي‌ نيستند و موشك‌هاي‌ پرتاب‌شونده‌ از پايگاه‌هاي‌ سوريه‌ نيز، در واقع‌ سوري‌ نيستند و لذا در جنگ‌ روبه‌توسعه‌، آدم‌ها مهره‌هاي‌ فعال‌ سياست‌ها شده‌اند و هر يك‌ در زنجيري‌ اسيرند كه‌ حتي‌ خصوصيات‌ واقعي‌ صاحبان‌ اصلي‌ زنجير را به‌درستي‌ نمي‌شناسند. چنين‌ است‌ وضع‌ و حال‌ تمام‌ ملت‌هايي‌ كه‌ به‌ حكم‌ قدرت‌هاي‌ بزرگ‌ و با اشارات‌ صاحبان‌ زرادخانه‌ها، در حصار زنجيرهاي‌ اسارت‌، مي‌جنگند، كشته‌ مي‌دهند و سپس‌ فرمان‌ آتش‌بس‌ را مي‌پذيرند و در همان‌ حصار فولادين‌، صلح‌ مي‌كنند.

 مردم‌ در سرزمين‌هايي‌ كه‌ به‌صورت‌ مناطق‌ تحت‌ نفوذ بين‌ سياست‌هاي‌ حاكم‌ بر جهان‌ تقسيم‌ و مرزبندي‌ شده‌، جز طريقت‌ زنجيري‌ شدن‌ با نيروي‌ قيمت‌ها، طريقت‌ ديگري‌ را نمي‌شناسند و اعتماد و ايمان‌ قلبي‌ اين‌ مردمان‌ هر چه‌ باشد، طرز عملشان‌ از حدود انتخاب‌ شده‌ توسط‌ صاحبان‌ قدرت‌، تجاوز نمي‌كند و در همان‌ دايرة‌ كذاييِ فعاليت‌ها محبوس‌ باقي‌ مي‌ماند.

 ضرورت‌ آزاد زيستن‌ در دايرة‌ خشونت‌بار حلقه‌هاي‌ مكرر زنجير كه‌ ظاهراً بي‌انتها به‌نظر مي‌رسد، گم‌ شده‌ است‌ و كمتر امكان‌ ظهور مي‌يابد و به‌صورت‌ آرزو و آرمان‌ و كمال‌ مطلوب‌، همواره‌ در ژرف‌ترين‌ قلب‌ها و انديشه‌هاي‌ مردم‌ جهان‌ جاي‌ دارد روحية‌ انسان‌ در هر شرايطي‌ با تحميل‌، بيگانگي‌ مي‌كند، هرچند كه‌ آثار آن‌ را صبورانه‌ و به‌ نيروي‌ تحمل‌، چندصباحي‌ مي‌پذيرد.

پیمایش به بالا