فردوسي، ش 1152، 29 بهمن 1352
كشف پيدرپي عشرتكده در سرزميني كه به رشد و تكثير پديدههاي عشرتكدهاي كمترين نيازي ندارد، ريشخند زهرآلود و طعنهآميزي است بر نگاههاي جستوجوگر ما كه به هر حال درپي يافتن نشانههاي مثبت و اميدبخش گرانجاني ميكند، تلخي و گزندگي اين زهرخند هنگامي به اوج ميرسد كه ميبينيم عوامل سازنده عشرتكده، نوع خاصي از خانهسازي را پيشه كردهاند و ميكوشند در نهايت سخاوتمندي تمام وسائل لازم را براي عشرتكده شدن در يك آپارتمان كوچك بگنجانند. آپارتمانهايي كه آشپزخانه ندارد اما از لحاظ وسائل شستشو مانند حمام و دستشويي بهگونة اعجابآوري غني است، بهترين نمودار افزايش فعاليتهاي عشرتكدهاي است كه كار ساختماني اماكن مربوط به آن بيسنگاندازي حاجبها و دربانهاي اجتماعي ادامه مييابد.
بنابراين پس از سنجيدن ميزان كارآيي عوامل مختلف و تعيين ارتباط دستهايي كه حتي آپارتمانسازي را به نام پايه و اساس فعاليت عشرتكدهاي پذيرفتهاند به خود حق ميدهيم كه عشرتكده را همچون يك «معلول» بشناسيم و دربارة علل و اسباب تكامل و تكثير آن تحقيق كنيم يا حداقل بينديشيم. هيچيك از عوامل موجود با همه زرق و برقها و ظاهرفريبيها راه بر انديشه كساني كه رابطه عوامل و رويدادها را كشف ميكنند نميتوانند ببندند.
عشرتكدهها محيط پرورش مفاسدي شدهاند كه گاهي به علت ظرافت كار، مديريت آنها به دست كار چرخانان تحصيلكرده و هوشمند محول ميشود و آنها كه تحصيلات و هشياري خود را در امور عشرتكدهاي سودآورتر از ساير كوششها ميبينند، به امكانات اين پديدة مدرن با مديريت مدرن ميپيوندند. اي بسا كه اين نوع فعاليت را پشتوانة ساير فعاليتهاي خود قرار داده و بر مفهوم اقتصادي و «دادوستد» آن، مصالح و منافع شغلي و مقامي و بندوبست بازي را نيز ميافزايند.
از اين قرار عشرتكده نه فقط به نام يك فعاليت تجارتي كه به نام نشانهاي از آلودگيهاي شغلي قابل بحث است و در يك بررسي وسيع و همهجانبه ميتواند مركز بسياري از گرفتاريهاي اجتماعي قرار گيرد و براي اهل هشياري، پيامهاي تازهاي را انتشار دهد؛ پيامهايي كه براساس آن عشرتكده را محيط نوسازي براي پيشكش كرن «زنها» و تعارفها و خوشخدمتيهاي جنسي و دوستانه ميشناسيم و كساني را دستاندركار علم كردن عشرتكدهها ميبينيم كه زنجيروار در حلقه منافع يكديگر به هم پيوستهاند و جدايي از هم را به علت رابطهاي كه پيوندهاي زنجيري با زندگيشان دارد نميپذيرند و به ناچار از نان قرضدادن به يكديگر باز نميايستند و پنهانكاري در فعاليتهاي عشرتكدهاي رمز كار و بارشان است.
از ديدگاه ديگري كه بيشتر قابليت بررسي و تحقيق دارد، ميتوان گفت عشرتكده، ظهور مكرر خود را مديون بالا بردن بيقاعده و مغرضانة خواستههاي مادي و حواس برانگيخته شدة جنسي زنان است چون مردان از دورههاي پيشين براي عيش و عشرت پول خرج كردهاند و ضمن تحمل هزينة خوشگذراني ديگران، از نام و عنوان و روابط بهتري بهرهمند شدهاند … اما گرايش افراطي زنها به فعاليت در عشرتكده خاص اين دوره است و اهميت نقش آنها در حفظ و تكثير عشرتكده به چند دليل روشن، قوس صعودي را طي ميكند. نخست آن كه زنها تحتتأثير تبليغات تجارتي، زيادهخواه و دوستدار زرق و برق شدهاند و در حوزههايي كه توانايي تهيه و تدارك امكانات وسيع مالي را ندارند، به فعاليت در عشرتكدهها تن ميدهند. ديگر آن كه بر واقعيت لوكسپرستي زنها، اين نكته را نيز بيفزاييم كه جمعي از زنان از كارهاي كوچك و آبرومند به علت تضادي كه با ژستهاو افادهشان دارد ميگريزند.
بنابراين يك عامل عمده در افزايش رو به توسعه فعاليتهاي عشرتكدهاي، نفرت زنان از مشاغل كوچك و گرايش آنها به مشاغل وسيع عشرتكدههاست. چه باك از اين كه براي دست يافتن به اين مشاغل سودآور، وظيفه آماده كردن وسايل «فور» را نير به عهده بگيرند!
بدين ترتيب در جامعهاي كه از يك سو عوامل مفسدهجو زمينهسازي براي تكثير عشرتكدهها را حتي از طريق تهية «مسكن» بهگونة محيلانهاي ادامه ميدهند و از سوي ديگر تبليغاتچيها اجازه دارند هر نوع فرمول غلط و ضداجتماعي را به نام آگهي تجارتي و فرمول تبليغاتي به مردم تحميل كنند، عجب نيست اگر عشرتكدهها مثل ميكربهاي زنده و فعال، در تمام رگهاي جامعه بلولند و جاي هنركندهها و كتابخانهها و مراكز ارزشمند را بگيرند.
منطق ظاهري و فريبنده اهل عشرتكده اين است كه جامعه به هنركده و عشرتكده و دانشكده هر دو احتياج دارد اما براساس منطق كساني كه اين فريبكاريها را خوب ميشناسند در جامعهاي با ويژگيهاي جامعة ما، به عشرتكده با خواص رشدكنندهاي كه دارد نيازي نيست.
اگر با منطق خودبينانه اهل عشرتكده به جنگ عشرتكده برويم باز هم ميتوانيم بگوييم: صعود سرسامآور فعاليتهاي زيرزميني عشرتكدهاي در ميان تودههاي جوان و تحصيلكرده، مقارن بانزول بيچارهكنندة باروريهاي هنري و علمي بوده و نيروها را هدر داده است، به نحوي كه اين دو نوع فعاليت بهطور متعادل توسعه نيافته و ظهور مكرر يكي به سقوط مكرر ديگري ميانجامد.
عشرتكده بر زمينهاي از سهلانگاريهاي اجتماعي بر بال فرمولهاي غلط تجارتي و تبليغاتي و تحميق مردم استوار است. هجوم آگهيهاي تبليغاتي كه به آزادي صورت ميگيرد، پيروزي كار چاقكنهاي عشرتكدهاي را آسان ميكند. از لحظهاي كه فرمولها زمينههاي سست فرهنگي و رواني زن را نشانه ميگيرند، زن براي قبول فعاليتهاي عشرتكدهاي احساس آمادگي ميكند و مغلوب ميشود. براي جلوگيري از اين غلبه بايد راهها و حتي كورهراهها را بر عوامل هجوم بست اين عوامل همانگونه كه در پيش گذشت زنجيرهوار دست در دست و سر در گوش هم دارند. بايد سر حلقة زنجير را شناخت و حلقهها را از هم گسست. براي اين تفرقهاندازي، زمينهسازيهاي اجتماعي و غناي فرهنگي و مطبوعاتي و بهطور كلي «ارتباطي» لازم است تا پيوند مجدد حلقهها ممكن نشود و انواع فعاليتها بهخصوص فعاليتهاي ساختماني، زير سلطه و تأثير منافع زنجيري قرار نگيرد.