فردوسي، مسائلشهروكوچه، 23بهمن1351، ش 1102
4 كارمند بانك وقتي از كافه بيرون آمدند متوجه شدند آينة اتومبيلشان به سرقت رفته است، آنها نيز به تلافي، آينه و برفپاككن 16 اتومبيل را كه در كنار خيابان شهباز پارك شده بود، دزديدند و هنگام ارتكاب دزدي دستگير شدند.
دزدان انتقامجو كه به قول فرنگيها از گروه يقه سفيدها هستند، راه تازهاي را در برابر كساني كه از دزدي به علت قبح آن ميگريزند، گشودند و در پناه يك توجيه تقلبي كه خاص خودشان است، سنگر گرفتند و ديگران را نيز عملاً به اين پناهگاه امن دعوت كردند.
دزدان يقه سفيد كه در لباس دزدان چرك و لختي ظاهر شدند، در ردة همان دزداني هستند كه در ساية يك ديپلم تحصيلاتي و با قيافة ظاهرالصلاح، با چراغ ميآيند و با دست پر باز ميگردند و بر منابع سرشار اجناس سبك وزن و سنگين قيمت، چنگ مياندازند.
هنر دزدان يقه سفيد و نبوغ آنها در تاراج اموال مردم چنان است كه ماهرانه و به اتكاء محفوظات و اندوختههاي اكتسابي (كه ممكن است دانشگاهي هم باشد)، بر كراهت بسياري از دراز دستيهاي خود، سرپوش ميگذارند و در مواردي كه حوزة نفوذ و سلطه و تأثيرشان وسيع است، توجيه مكارانه و رندانة خود را از دزدي با كلمات جادويي و جهان پسندانه درهم ميآميزند و به خورد مردم ميدهند.
سرقت و جنايت تلافي جويانه در همه جاي دنيا، به شيوههاي مختلف، اما در ماهيت يكسان، ظاهر ميشود و چنانچه با سوءاستفاده از خصايص و گرايشهاي ملي همراه باشد، دنيا را با مسائل دشواري رو به رو ميكند و در پارهاي موارد، گرفتاريهاي بزرگ را دامن ميزند، چنانكه يك پيرمرد 77 سالة امريكايي ارمنيالاصل، به تلافي قتلعام ارامنه كه در سالهاي پيش در تركيه انجام شد و به خونخواهي آنها، 2 ديپلمات ترك را در كاليفرنيا به قتل رسانيد و جنايت تلافي جويانه و بيموقع خود را به كمك واقعيتهاي تلخ تاريخي توجيه كرد.
عمل پيرمرد آمريكايي كه نويسندة مذهبي هم هست، چنان سخت و دور از انتظار و شعور اجتماعي بود كه نفس در سينة همة كساني كه بيش از او، از واقعة قتل عام ننگين ارامنه، متأثر و شرمسار هستند حبس شد زيرا صداي اين اعتراض خونين احتمال جنگ شديد مذهبي و تكرار صحنههاي زشت تاريخ را به شدت به وجود آورد.
آنچه را كه 4 كارمند بانك در خيابان شهباز تهران، به تلافي سرقت اشياء اتومبيلشان انجام دادند و به آن مباهي و مفتخر شدند، ميتوان از لحاظ آثار ويرانگر اجتماعي و محتواي ضد مردمي كه دارد با عمل انتقامي نويسندة مذهبي آمريكايي در يك گروه به حساب آورد و تقصير مرتكبان هر دو عمل را، با وجود دلايل قلابي كه به آن چسبيدهاند، نبخشود.
بايد بر اين واقعيت ايمان آورد كه دزدان وابسته به تبار يقه سفيدها، چنانچه دل به هوسهاي جنايتكارانه بدهند، به آساني ميتوانند براي تبرئة خود توجيه علمي، مذهبي و فلسفي پيدا كنند و به اتكاء آن، مردم را از دم تيغ بگذرانند و يا اموالشان را غارت كنند. در همين جامعه، هر يك از ما بارها از زبان دزدان يقه سفيد، در پايگاههاي مختلف اجتماعي شنيدهايم كه در توجيه رفتار ناپسند و دزدانة خود، خيلي خصوصي و دوستانه گفتهاند:«اگر من ندزدم، ديگري ميدزدد و اگر من نخورم، ديگري ميخورد و..»
افراد وابسته به دارودستة يقه سفيدها، اعم از آنكه باجهدار كوچك بانك باشند يا نويسندة آمريكايي و يا نغمه سراي صلح و بشارت دهندة آرزوهاي ديرين انساني، همين كه با نيازهاي واقعي اجتماعي قطع رابطه ميكنند و در ساختن و آراستن كلاه شرعي به پيروزيهايي ميرسند، تنگناي كورفكري خود را كه مركز و مدار تشديد گرفتاريهاي مردم است، به روي خلق ميگشايند و مصيبت را با راه حلهاي مصيبت بارتر پاسخ ميدهند و برادر را به جاي برادر، به دار مجازات ميآويزند.