جرائم قبیله‌ای

 فردوسي‌، مسائل‌ شهروكوچه‌، 11دي‌ 1351، ش‌ 1096

هر چند در پوستة‌ نازك‌ و شكنندة‌ زندگي‌ شهري‌ ما، جرايمي‌ اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ از لحاظ‌ انگيزة‌ عمل‌ و وسيلة‌ ارتكاب‌ به‌ جرايمي‌ شباهت‌ دارد كه‌ در نيويورك‌، شيكاگو، لندن‌ و پاريس‌ امكان‌ وقوع‌ مي‌ يابد، اما در قلب‌ اين‌ جامعه‌ كه‌ شريان‌هاي‌ زندگي‌ ريشه‌دار روستايي‌، از آن‌ مي‌گذرد، وجود و تكرار جرايم‌ قبيله‌اي‌ و طايفه‌اي‌، واقعيت‌هاي‌ كهنه‌اي‌ را آشكار مي‌كند كه‌ قابل‌ بحث‌ است‌.

 در اين‌ زمينه‌، به‌ چكيدة‌ دو خبر كاملاً استثنايي‌ اشاره‌ مي‌رود :

 1. رسيدگي‌ به‌ پروندة‌ اختلاف‌ طايفة‌ عامري‌ها و زرگاني‌هاي‌ اهواز در خوزستان‌ آغاز شد، عامري‌ها و زرگاني‌ها از 1340 تا 1349 اختلافاتي‌ داشتند و در اين‌ مدت‌ چندين‌ بار، نزاع‌ دسته‌ جمعي‌ به‌ راه‌ انداختند كه‌ ضمن‌ آن‌، 3 نفر كشته‌ شدند.

 2. 55 نفر متهم‌ يك‌ پروندة‌ 2 هزار صفحه‌اي‌ پس‌ از 10 روز محاكمه‌، بدون‌ استثناء، در سنندج‌ محكوم‌ شدند، متهمان‌ از اعضاي‌ 2 خانواده‌ از قريه‌ نشور هستند.

 جرايم‌ فوق‌ كه‌ در فرهنگ‌ قديمي‌ جهان‌، به‌ نام‌ جرايم‌ قبيله‌اي‌ و طايفه‌اي‌، مظهر جوامع‌ ابتدايي‌ بشري‌ است‌، از سرچشمة‌ فلسفة‌ كاملاً ابتدايي‌ «انتقام‌ شخصي‌ و خانوادگي‌» مايه‌ مي‌گيرد كه‌ تراوشات‌ انديشه‌ و تفكر ضداجتماعي‌ افراد جوامع‌ مذكور بوده‌ است‌.

 بنابراين‌، جرايم‌ طايفه‌اي‌، خاص‌ مردمي‌ است‌ كه‌ هيچ‌يك‌ از قراردادهاي‌ اجتماعي‌، از طرف‌ اكثريت‌ آن‌ها، پذيرفته‌ و يا حتي‌ شناخته‌ نشده‌ است‌ و همين‌ احساس‌ عدم‌ وجود قراردادهاي‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌ ميل‌ و گرايش‌ عمومي‌ به‌ انتقام‌جويي‌ طايفه‌اي‌ را در قشرهاي‌ وسيع‌ و ناباور، تقويت‌ مي‌كند و در پناه‌ آن‌، خون‌ برادر، به‌ جاي‌ برادر، ريخته‌ مي‌شود.

 جرم‌، آينه‌اي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند همة‌ آنچه‌ را كه‌ از قلب‌ جامعة‌ مدني‌ مي‌گذرد بدون‌ پرده‌پوشي‌، آشكار كند و درجات‌ تمدن‌ و توحش‌ را در نقاط‌ مختلف‌، به‌ سهولت‌ اندازه‌ بگيرد.

 آگاهي‌ بر اين‌كه‌، حوزة‌ نفوذ نظام‌ مدرن‌ و پيچيده‌ وسيع‌تر است‌ يا نظام‌ بدوي‌ و ابتدايي‌، به‌ كمك‌ زمان‌ سنج‌ جرم‌ ممكن‌ مي‌شود و با علامت‌هاي‌ آن‌، به‌ خوبي‌ مي‌توان‌ فهميد كه‌ بايد در حوزة‌ وسيع‌ وقوع‌ جرايم‌ قبيله‌اي‌ قراردادهاي‌ اجتماعي‌ را به‌ مردم‌ معرفي‌ كرد و سپس‌ درصدد اجراي‌ آن‌ برآمد تا رفتار ضد اجتماعي‌ جاي‌ خود را به‌ رفتار اجتماعي‌ بدهد و سخن‌ از رشد خالي‌ از مفهوم‌ واقعي‌ و جمعي‌ آن‌ نباشد.بدين‌ترتيب‌، واقعيت‌ها را مي‌توان‌ در پناه‌ تقسيم‌بندي‌ مناطق‌ براساس‌ جرايم‌، بازشناخت‌ و با اعتقاد بر اين‌ اصل‌ كه‌ جرايم‌ خاص‌ جوامع‌ ملوك‌الطوايفي‌ هرگز در جوامع‌ مترقي‌ اتفاق‌ نمي‌افتد و جرايم‌ خاص‌ جوامع‌ مدرن‌ و پيشرو، در بطن‌ جوامع‌ عقب‌ افتاده‌ زمينه‌اي‌ براي‌ ظهور نمي‌يابد، بايد به‌ جنگ‌ نقصان‌ها رفت‌.

پیمایش به بالا