فردوسي، مسائل شهر و كوچه، 11 دي 1351، ش 1096
سرانجام يك زن 18 ساله به نام صغري كه همسر يك كفاش است، مردها را در بدمستي شكست داد و چنان تند راند كه پزشك قانوني، با همة چشم و گوش باز و تجربهاي كه دارد، به ستوه آمد و عليه او اعلام جرم كرد.
محمدعلي، شوهر صغري، در پاسگاه گفت: «ساعت 10 شب بود كه خسته و كوفته به خانهام واقع در كوي نهم آبان رفتم و ديدم كه زنم وسط حياط ايستاده و در حالي كه بطري شكستة خالي مشروبي را در دست دارد، عربده ميكشد، با تمام همسايهها كه در حياط جمع شده بودند، او را گرفتم، بطري را از ميان پنجههايش بيرون كشيدم، بعد هم به كلانتري رفتم و شكايت كردم تا مأموران تحقيق كنند كه صغري مشروب را از كجا آورده و چرا مست كرده است. از كلانتري ما را به ادارة پزشكي قانوني فرستادند كه ناگهان زنم به متصديان دفتر مربوطه حمله برد.»
صغري نيز در بازجويي گفت :«شوهرم صبح زود به سر كار ميرود و آخر شب بر ميگردد و من در اين مدت در خانه تنها هستم، امشب كه از تنهايي به تنگ آمده بودم، يك بطري ودكا را كه در خانه بود، برداشتم و به خودم گفتم لابد مشروب فايدهاي دارد كه مردها اين همه از آن استفاده ميكنند و بعد بطري را كه مشروبش خيلي تلخ بود تا ته سركشيدم.»
پزشك قانوني در مورد بدمستي اين زن اظهار داشته است :«تنها زني است كه در طول چند سال اخير براي معاينة مستي به اين اداره آورده شده است.»
صغري پس از اين بازپرسيها، راهي زندان زنان شد تا پروندهاش به جريان بيفتد. صغري راه و روش بدمستيهاي زنانه را در محيط زندگي كوچك و محدود خانوادههاي فقير بدعت گذاشت. زيرا تا كنون بدمستي زنانه، آن هم از يك زن كفاش جنوب شهري، چنين پرشور و پرغوغا ديده نشده بود، بهخصوص كه در محدودة زندگي صغري، فرصت و جسارت تنفس طبيعي و انساني براي زن وجود ندارد، چه رسد به اينكه عربدهجويي هم بكند و اهل محل را بترساند!
صغري در توجيه عمل مستانة خود، از كلمات و اشارات تكراري عربده جويان حرفهاي استفاده كرد و اظهار داشت، براي فرار از تنهايي به الكل پناه بردم و بدين ترتيب، همة مرداني كه تا كنون، بدمستيها را به حساب بدرفتاري همسر و معشوقه ميگذاشتند، خندة خشم را سردادند. آنان هرگز پيشبيني نميكردند كه روزي و روزگاري زن 18 سالة يك كارگر كفاش، با استفاده از فرصتهاي خاص اجتماعي، از آب گلآلود ماهي بگيرد و در يك چشم برهم زدن، بطري ودكا را به بهانة فرار از تنهايي و براي فراموش كردن غم هجران شوهر، سربكشد و يك محله را به هم بريزد، البته همين آقايان حيرت زده و انگشت به دهان بايد بدانند كه صغري خانم، در انتظار به جريان افتادن پرونده مدتي را در زندان زنان به سر خواهد برد و بدمستيهاي تازهاي را از زنان زنداني خواهد آموخت تا در فرصتهاي بعدي به موقع اجرا بگذارد و شايد هم در آيندهاي نه چندان دور، رهبر و راهنماي نهضت زنانهاي شود كه براساس هدفهاي خاص آن، زنان بيسواد و خانهدار و وسمهكش، در گروه زنان قدارهكش كه بر تعدادشان روز به روز افزوده ميشود، نامنويسي ميكنند.