مردم چهارشنبه 2 بهمن 1353 سال دوم شماره 313
کامپیوتر به جای آدم نمی نشیند. این را آمریکایی ها و ژاپنی ها ی واقع بین و دیگر کسانی که همواره در راه تولید ابزار ماشینی بسیار نکته سنج و مشتاق بوده اند باور دارند. چگونه است که ما وارد کنندگان آرزومند کامپیوتر، خیال می کنیم این معجون پیچ در پیچ در مسند انسان می نشیند و پرده پوش صد عیب نهان می شود؟
چون ماهیت کامپیوتر را واژگونه شناخته ایم و به آن چسبیده ایم پیش از پالایش محیط اداری و پیش از پرورش و تأمین مغزهای انسانی که درون سیستم اداری، خسته و پوسیده می شود و به گردن کامپیوتر آویخته ایم و می خواهیم در سایه اش با آسودگی بیشتر بنشینیم و عقده های اداری خود را بازگشائیم. هرچند خیلی زود پی برده ایم که کامپیوتر نمی تواند فراتر از ظرفیت فکری انسان کارسازی کند، خوش دل هستیم که لااقل می تواند ناسازی قامت اداری ما را بپوشاند و بهرحال به یاری سرعتی که در اطراف پراکنده می دارد، رخوت و سستی را از جان محیط اداری ما دور کند. اما کامپیوتر که ابتدا قرار بود جایگزین انسان بشود و سپس قرار شد علمدار سرعت باشد، در محیط اداری، در نهایت کارایی به پوشش زیبایی تبدیل شد که ناسازی قامت اداری را بهتر آشکار کرد و نتوانست کتمان کننده باشد.
مهره های انسانی اداری، در برابر مهره های فلزی کامپیوتر آنقدر واکنش های بازدارنده بروز می دهند که چرخ های کامپیوتر ناگزیر از کم کاری و غلط کاری است و در این جدال، کامپیوتر نیز مثل دیگر پدیده های وارداتی، تبعیت از روحیه انسان مصرف کننده را قبول کرده و به آن تن داده است. پرونده های اداری برای راه یافتن به انجام کار خویش به دنیای سریع و دقیق کامپیوتر دست یافته اند و امیدها بر مدار امکانات جدید کامپیوترهای ریز ودرشت، چنان می چرخد که گویی هر دستگاه کامپیوتر جای ده مرد جنگی را در محیط اداری می گیرد و به جبران بی حوصلگی مردان دلخسته و کاغذباز اداری برمیخیزد.
در جوامعی که مهره های متحرک وارداتی را در جای مهره های ثابت و خسته اداری، ناشیانه نشانده اند، به جای آنکه تطبیق “ماشین” با “نیازها” ممکن بشود، به تطبیق نیازها با ماشین می پردازند – چون کامپیوتر از آن دست کالاهای صنعتی نیست که در هر فضایی، کارایی خاص خود را داشته باشد و برای مثال مانند وسائل مدرن تهریه نمی تواند محیط زندگی مصرف کنندگان را در سیستم های مختلف اجتماعی معتدل و دلپذیر کند. هم از این روست که کامپیوتر در لابلای کاغذبازی های اداری آنقدر می چرخد تا رنگ محیط به خود بگیرد و خود مسئله ساز بشود. یک انسان واقع بین اداری که مورد هجوم کامپیوتر قرار گرفته بود، ناسازی این مظهر سرعت و دقت را با نهادهای اداری چنین توصیف می کرد: سرعتی که ماشین در کارها ایجاد می کند برای حل مشکلات اداری کافی نیست – زیرا درست است که نیاز به سرعت یک نیاز حیاتی برای تحول سیستم اداری است، اما نمی توان فقط شیفته و دلباخته سرعت کامپیوتر شد و سایر کمبودها را نادیده انگاشت – فرض کنید در یک مرحله از انجام کارهای اداری، در سایه قدرت شگفت انگیز ماشین، بتوانیم ماهیانه به جای ده پرونده چند هزار پرونده را حل و فصل کنیم و با سرعت جادویی کامپیوتر بسیاری از پرونده ها را از زیر قشر ضخیم خاک بیرون بکشیم … آیا در مرحله بعدی که سرنوشت پرونده، دیگر بار به دست آدمهای معتاد به کم کاری می افتد، پرونده با سرعت می چرخد؟ … یا این بار در مرحله دیگری از رکود قرار می گیرد و به فراموشخانه اداری سپرده می شود؟
تجربه نشان داده است که فاصله تندکاری کامپیوتر و کندکاری مهره های انسانی در محیط اداری بقدری زیاد است که در مرحله دست به دست شدن پرونده بین ماشین و انسان اداری، پرونده از گردش باز میماند و به محکومیت دیرینه اش که تلنبار شدن است تن می دهد.
از طرف دیگر کامپیوتر باید اطلاعات مورد نیاز را به طور صحیح و به موقع دریافت دارد، آن را ببلعد و سپس پاسخ های درست تحویل بدهد. در شرایطی که جمع آوری اطلاعات صحیح از محالات باشد کامپیوتر اعجازگر نخواهد بود – یعنی اطلاعات غلط را که به خوردش می دهند می گیرد، به سرعت هم عمل می کند و جوابهای غلط باز پس می دهد. این سرعتی که در غلط کاری بدست آورده ایم چه نفعی دارد؟
آیا می توان فقط عاشق سرعت کامپیوتر شد و به قیمت دریافت جواب های مغلوط، از سرعت کامپیوتر مثل یک ناجی و پیمبر اداری نام برد؟ حقیقت آن است که این نوع از سرعت، گلوی ارباب رجوع را بیشتر می فشارد و همچون کارد برنده ای که به دست مست می افتد عمل می کند. نهادهای غلط اداری نمی تواند وجود کامپیوتر را همچون یک عامل چاره ساز در خود جای دهد و از آن بهره برگیرد – اگر دچار این شبهه و وهم بشویم که کامپیوتر بدون تغییرات بنیادی اداری قادر به رفع دشواری های اداری است، در واقع مختصر وسواسی را که در کارهای اداری داریم نیز از کف می دهیم و در حوزه جاذبه ماشین، بکلی فراموش می کنیم که کامپیوتر با وجود حوصله ای که برای جمع و ضرب و تفریق و تقسیم دارد، چنانچه اطلاعات غلط و تحمیلی و ساختگی دریافت دارد نتیجه کارش منفی است.
کامپیوتر در محیطی که روابط بر مسند ضوابط نشسته است، ابزار غرض ورزی می شود. وجود سیالی است که در ظروف مختلف شکل های گوناگون به خود می گیرد و ظرفی است که درون یک سیستم غلط اداری انباشته از زهر شده و ارقام غلط را با شدت بیشتری به حلقوم همان سیستم فرو می ریزد. زیرا اگر کامپیوتر دقت و حوصله ای هم داشته باشد، این حوصله در حد داوری و قضاوت در زمینه صحت و سقم قضایا و کشف غرض ها و مرض های اجتماعی نیست. بنابراین چنانچه در جامعه ای اعتبار و صحت اطلاعاتی که توسط انسان جمع آوری شده و به خورد ماشین داده می شود قابل تردید باشد، جواب های کامپیوتر، البته، واجب التردید است.
به اعتبار آنچه گذشت کامپیوترهای وارداتی از گزند بنیادهای غلط اداری مصون نمی ماند و مردمی که به کامپیوتر مانند یک رمالباشی نگاه می کنند قادر به همسازی با آن نیستند. یک مدیر اداری که در بحران ناشی از تطبیق سرعت ماشین با رخوت مهره های انسانی گرفتار آمده بود در جلسه ای می گفت: آقایان … باور کنید که کامپیوتر غیبگو و رمال نیست که بتواند بدون تغذیه از نیروی انسانی یاوه پردازی کند. کامپیوتر به نیروی اطلاعات درستی که انسان به آن می دهد زنده است و از آن تغذیه می کند تا به انسان قدرت تصمیم گیری بیشتر بدهد. اگر قرار باشد شما از تغذیه کامپیوتر به بهانه آنکه وجودش به تنهایی حلال مشکلات است خودداری کنید، هم نیروی انسانی را از دست می دهیم، هم آنکه از کامپیوتر در حد حقیر دکوراسیون های اداری بهره مند می شویم. راستی اگر چنین است و کامپیوتر وارداتی و اداری در جوار نقصان های اداری، خصلت اداری به خود می گیرد و مثل میزهای لوکس، مبل های برقی و چرمی و … به محیط اداری تحمیل می شود باید پولی را که از بابت خرید و حمل آن به تولید کنندگان می پردازیم، جزو ارقام سوخت شده به حساب آوریم و فقط به شکل و شمایل لوکس کامپیوتر که در اینجا شکمباره و یاوه سرا هم شده است افتخار کنیم!!