فردوسي، 23 اريبهشت 1353،ش 1164
انجمنهاي زنانه جهان با دستهگلهاي سكسي كه پيدرپي به آب ميدهند، از نظرات واقعبينانه كساني كه معتقدند: اين انجمنها را براي مقاصد ضداجتماعي بهوجود آوردهاند، صحه مي گذارند. يكي از بيشمار انجمنهاي زنانه جهان كه اخيراً يك دستهگل تميز به آب داد، انجمن ملي زنان خانهدار بريتانيا بود. سخنگوي سياست زده اين انجمن به همسران كارگران اعتصابي يك كارخانه اتومبيل سازي «ليلاند» با لفظ و كلام خواهرانهاي توصيه كرده است : «اگر شوهران شما جزو افراد اعتصابي هستند شما هم اعتصاب كنيد، نه غذا بپزيد، نه لباس بشوييد، نه كارهاي خانه را انجام دهيد و نه با آنهابه رختخواب برويد.»
انجمن ملي زنان خانهدار بريتانيا كه لابد براي رو كردن اين شگرد سياسي پول هنگفتي از حكومت ويلسون گرفته و خرج يك سال ميهمان بازي و مبادله سفراي حسن نيت (خواهران آزاديخواه) را تأمين كرده، به كمك سرمايهداراني شتافته است كه تا بحال فقط در حوزه فعاليت ليلاند، 12500 كارگر را براي مدت 5 هفته بيكار كردهاند.خانم «جوونوال» سخنگوي انجمن مربوطه كه نيز پر قيچي تمام عيار حكومت وقت است، تلويحاً و بهنام تمام اعضاء انجمن اعتراف كرده است:« ميدان مبارزهاي بيش از رختخواب نميشناسيم و اين ميدان نيز همواره در اختيار حزبي است كه روي كار آمده باشد.»
زنان كارگران اعتصابي به روشني در پاسخ سخنگوي انجمن اعلام كردند:«امتناع از روابط زناشويي براي ما و شوهران ما جالب نيست. چه بسا آنها واقعاً ميخواهند كار كنند و مزد بگيرند. در واقع آنها امنيت شغلي ميخواهند و در خواسته خود موفق هستند.»
اين پاسخ دندان شكن از افكار زناني سرچشمه ميگيرد كه سابقه آگاهي نسبت به مسائل اجتماعي و واقعيتهاي سياسي را دارند. اما زنان در جوامع ديگر كه از لحاظ فرهنگي هم فرودست ماندهاند، زمينخورده بچه انجمنهايي ميشوند كه از شكم انجمنهاي زنانه غربي زاييده شدهاند. بچه انجمنها بر خلاف انجمنهاي مادر، مريدان افراطي بسيار دارند زيرا هر آنچه اعضاء هيئت مديره در دهان زنان عضو ميگذارد، آنها بيچون و چرا قورت ميدهند. چرا؟ چون در اين جوامع زنان هنوز از مرحله دست بستگي نگذشتهاند تا بتوانند حرف روي حرف انجمنهابگذارند. از اينرو چنانچه راه به انجمن داشته باشند، در نهايت معصوميت سراپا گوش ميشوند و سراپا تسليم سخنرانان جلسات. به همين علت هوراكنان مقدم هر سخنران كلثومننهاي را ارج مينهند و در دام كلام پوچ و بيآرمان آنها فرو ميافتند و بيش از پيش غرق در حالات دفاعي رختخوابي ميشوند. اينها نميتوانند مثل زنان خانهدار بريتانيايي از توصيه انجمن روي برتابند و نتيجه آنكه در جوامع مورد نظر، كار اصلي انجمنهاي زنانه است كه بزمهاي كلثومننهاي را تحت عنوان «جلسات»! از چهارچوب اندرونيها به چهارچوب ساختمانهاي مدرن انجمنها بكشانند و زنان را وادارند تا سفره دل خود را در زمينه مسائل رختخوابي به جاي خانه، در آنجاها پهن كنند.
اعتصابي كه انجمن ملي زنان خانهدار بريتانيا علمدارش شدند از جمله اعتصابهايي است كه معمولا” در خانههايي با مختصات خانه قمرخانم جريان دارد و شكل گرفتن يك چنين حالت دفاعي در اذهان به دروغ روشن اعضاء هيئت مديره انجمن مورد بحث اشارهاي است بر اين واقعيت كه هيئت مذكور كارمندان اجير حكومت ويلسون هستند و احتمالا” با هيئت مديرهاي كه در دوره حكومت هيئت بر سر كار بودهاند، تفاوت دارند. يا به عكس همان هستند با مختصر گردشي از سوي يك حزب به طرف حزب ديگر.
هيئت مديرهاي كه در يك دموكراسي ادعايي همچون كارمندان دولت عمل كنند، انجمن را درست رو به نقطهاي مخالف با مصالح اجتماعي ميكشانند. به عبارت سادهتر اعتصاب در اعتصاب ميزايند. منتها اعتصابي كه مولود طبع سياسي آنهاست، فراتر از يك رختخواب دو نفره راه نميگشايد و در برابر انواع ديگر اعتصاب، سدهاي رختخوابي ايجاد ميكند. اين قبيل سدسازيها را زنان متوسط بريتانيايي به علت هشياري اجتماعي و سوابق آگاهي سياسي كه دارند از انجمنها نميپذيرند، اما انجمنهاي مشابه در جوامع عقب افتاده به خوبي از عهده اين سد سازي در برابرخواستههاي واقعي جامعه، برميآيند چون مخاطبانشان مثل پر كاه سبك و بيمقاومت هستند.