ارواح‌ خبيثه‌ در خدمت‌ تمدن‌ غربی

 فردوسي‌، ش‌ 1122، اول‌ مرداد 1352

خبرگزاري‌ها گزارش‌ دادند كه‌ قهرمانان‌ فوتبال‌ كشور آفريقايي‌ كنيا هنگامي‌ كه‌ در مسابقات‌ فوتبال‌ از حريف‌ شكست‌ مي‌خورند، به‌ مربي‌ خود، كاري‌ ندارند و يقة‌ جادوگران‌ را مي‌چسبند. يك‌ دكتر جادوگر كنيايي‌ گفت‌ كه‌ 90 درصد تيم‌هاي‌ فوتبال‌ شهر نايروبي‌ از مشتريان‌ پروپاقرص‌ او هستند و پيش‌ از انجام‌ مسابقه‌ به‌ سراغ‌ او مي‌آيند و مي‌گويند كه‌ مثلاً به‌ جاي‌ يك‌ توپ‌ و دو توپ‌ و به‌ جاي‌ يك‌ دروازه‌بان‌، دو دروازه‌بان‌ در زمين‌ فوتبال‌ مي‌بينند!

 رواج‌ جادوگري‌ در آفريقاي‌ بكر كه‌ دور از تمدن‌ غربي‌ است‌، يك‌ مسئله‌ امروزي‌ نيست‌. اما حيرت‌انگيز است‌ كه‌ در نايروبي‌، شهري‌ كه‌ به‌ شيوة‌ غربي‌ها و به‌ خاطر حفظ‌ منافع‌ كمپاني‌هاي‌ غربي‌ ساخته‌ شده‌، هنوز ارواح‌ خبيثه‌ حول‌ و حوش‌ زمين‌ فوتبال‌ سرگردانند و ورزشكاران‌ فريب‌خورده‌ و غرب‌زدة‌ آفريقايي‌ را در اوج‌ التهاب‌ و هيجان‌ مسابقات‌، در پنجة‌ خود مي‌فشارند.

 مردمي‌ كه‌ به‌ منظور مصالح‌ نيروهاي‌ مسلط‌، خرافاني‌ نگاهداشته‌ مي‌شوند، تمام‌ پديده‌ها را در قالب‌ مفاهيم‌ و معتقدات‌ بومي‌ و سنتي‌ تغيير مي‌دهند حتي‌ اگر اين‌ پديده‌ها مثل‌ بازي‌ فوتبال‌، جنبة‌ سياسي‌ هم‌ داشته‌ باشد.

 اما دگرگوني‌ پديده‌ها در بازار خرافات‌ آفريقا و ساير مناطق‌ تحت‌ نفوذ به‌ سود مغرب‌ زمين‌ بوده‌ و هست‌. چون‌ غربي‌ها در پناه‌ آميزة‌ «ورزش‌ ـ خرافت‌» بهتر مي‌توانند عمل‌ كنند و مجري‌ سياست‌هاي‌ خاص‌ خود باشند.

 نيروهاي‌ غربي‌ در آفريقا علاوه‌ بر تيز كردن‌ بازار خرافات‌، زندگي‌ بومي‌ را در قالب‌ معيارهاي‌ قبيله‌اي‌ همچنان‌ حفظ‌ مي‌كنند. در شرايطي‌ كه‌ معدود شهرهاي‌ اروپايي‌ و آمريكايي‌ در قارة‌ آفريقا سر از خاك‌ بيرون‌ مي‌كشند، چارچوب‌ سنتي‌ و قبيله‌اي‌ مستحكم‌تر باقي‌ مي‌ماند. قتل‌ عام‌ اخير كه‌ در بوروندي‌ اتفاق‌ افتاد، گوياي‌ اين‌ جنبه‌ از سياست‌ غربي‌ است‌.

 در بوروندي‌ دو قبيلة‌ بزرگ‌ يعني‌ هوتوها و توتسي‌ها (قبايل‌ حاكم‌) به‌ جان‌ هم‌ افتاده‌اند. توتسي‌ها كه‌ ارتش‌ را در دست‌ دارند، تمام‌ افراد هوتو را مي‌كشند تا از نفوذ آن‌ها در دستگاه‌ حكومت‌ بكاهند.

 بنابراين‌ رسالتي‌ كه‌ غربي‌ها به‌ خاطر حفظ‌ منافع‌ خويش‌ (نه‌ منافع‌ ديگران‌) داشته‌اند، لحظه‌ به‌ لحظه‌، ثمرات‌ تلخ‌تري‌ مي‌دهد و آنچه‌ مي‌گذرد نمايشگر پيروزي‌هايي‌ است‌ كه‌ ميسيونرهاي‌ مذهبي‌، سفيران‌ امپراتوري‌ها و مربيان‌ ورزشي‌ به‌ دست‌ آورده‌اند و توانسته‌اند همرزم‌ با ارتش‌هاي‌ مسلط‌، گلوي‌ آفريقايي‌ را در پنجة‌ خرافات‌ قبيله‌ بازي‌ بفشارند.

 در جريان‌ وقوع‌ كسوف‌ اخير كه‌ بيشترين‌ ظلمت‌ خورشيدگرفتگي‌، مانند ساير مظاهر ظلماني‌، نصيب‌ آفريقا شد؛ بوميان‌ وحشت‌زده‌ و هراسان‌، دربارة‌ دانشمنداني‌ كه‌ براي‌ رصد خورشيد به‌ آفريقا رفته‌ بودند، چنين‌ مي‌گفتند:

 آن‌ها آمده‌اند تا خورشيد سرزمين‌ ما را بدزدند.

 بنابراين‌، بوميان‌ حتي‌ در چنگال‌ نيروهاي‌ خرافاتي‌ هم‌، ردپاي‌ سارقان‌ را خوب‌ مي‌شناسند و در كوتاه‌ترين‌ و ساده‌ترين‌ كلام‌ ممكن‌، به‌ تفسير سياست‌ها مي‌پردازند. شايد در پرتو همين‌ شناسايي‌ و رديابي‌، روح‌ مبارزة‌ موزامبيك‌ در سراسر خاك‌ قارة‌ آفريقا بدمد و نيروهاي‌ خير و شر در تمام‌ آفريقا چنان‌ پنجه‌ در پنجه‌ يكديگر افكنند كه‌ با وجود كشتار زنان‌ آبستن‌ و جنين‌هاي‌ پانگرفته‌، گريز از مبارزه‌ ممكن‌ نباشد.

 خورشيد كه‌ ديري‌ است‌ از آسمان‌ آفريقا ربوده‌ شده‌ است‌، بدون‌ اين‌ رديابي‌ خونين‌، بازگشتني‌ نيست‌.

پیمایش به بالا