فردوسي، مسائل شهروكوچه، 18دي1351، ش 1097
جهان، با مسئلة آدمخواري سرنشينان هواپيماي آرژانتيني، چنان معصومانه و بيخبرانه مواجه شد كه گويي هرگز آدمخواري و تغذيه با گوشت انسان توسط انسان، سابقه نداشته است.
در جريان پخش اخبار مربوط به آدمخواري مقامات رسمي و نيمهرسمي و غيررسمي كه فرصتي براي اظهار وجود يافته بودند، چنان وانمود كردند كه گويي هرگز در تاريخ بشر، آدميزاد به گوشت و خون همنوع خود توجه نداشته و براي حفظ بقا و موجوديت خويش، از آن نخورده و نياشاميده است.
بر اساس همين قضاوت خام و معصومانه، آدمخواران را كه از جسم مردهها تغذيه كرده و هيچكس را نكشته بودند، چندين بار محاكمه كردند و با آنها به گفتوگو نشستند.
روزگار ما، روزگار نشر نظرات و خيالبافيهاي گروه برگزيدهاي است، كه دستي از دور برآتش دارند و بدون آنكه رنج گرسنگي بعد از سقوط در برفهاي سلسله جبال آند را درك كرده باشند، سخن از اخلاق ميگويند و مشتي احساسات بشر دوستانه را، در قالب كلمات و جملات رسمي و تكراري كه فقط دليل بر انباشتگي و سيري است، در مواقع خاصي، بيرون ميريزند.
اين صاحبنظران دور از فاجعه، بي دغدغه و مرفه، چنان قاطع نظر ميدهند كه غالباً كلام آنها، به علت الفت ديرينه با عوامفريبي بر دلها مينشيند و موقتاً هم كه شده تطهيرشان ميكند.
با بررسي اين قبيل اظهارنظرهاي زيركانه، بايد باور كرد كه همة صاحبنظران اين چنين، در صفت موقع شناسي و شكار فرصت ها و عوام فريبي، مشترك هستند و چنانچه در شرايط ديگري قرار گيرند، سخت و خشن ميسوزانند. و با نتيجة عمل خود، آسان و نرم و مهربان، رو به رو ميشوند و نتيجه اينكه، آدمخواري اضطراري سرنشينان هواپيماي آرژانتيني و تغذيه از اجساد مردگان، حيرت و شگفتي ميآفريند و قلب اخلاقيون را ميلرزاند.