پديده‌های عوام‌فريبانه‌ و گدايان‌ شهرت‌!

 فردوسي‌، ش‌ 1145، 10 دي‌ 1352

گدايي‌ شهرت‌ در دنياي‌ هنرمندان‌ نمايشي‌ از كلاسيك‌ به‌ صورت‌ مدرن‌ تغيير شكل‌ داده‌ است‌.

 انتشار خبر دونه‌پاشي‌ هنرمندان‌ براي‌ پرندگان‌ سرمازده‌ نشانة‌ اين‌ تغيير است‌. در كورة‌ شهرت‌ كاذب‌ خواننده‌ها و هنرپيشه‌هاي‌ ولخرج‌ و خبرساز، جاي‌ هر نوع‌ زباله‌اي‌ هست‌ چون‌ غرض‌ اين‌ است‌ كه‌ تنور شهرتشان‌ گرم‌ نگه‌ داشته‌ بشود و نان‌ از بدن‌ تنور، برشته‌ و آسان‌ و بي‌دردسر، ورآيد. به‌ همين‌ علت‌ دكان‌ سوءاستفاده‌ از حسن‌ ترحم‌ هنرمندان‌ اين‌ چنين‌ باز بوده‌ است‌. فقط‌ پديده‌هاي‌ عوام‌فريبانه‌ كه‌ مورد بهره‌برداري‌شان‌ قرار گرفته‌، در دوره‌هاي‌ مختلف‌ زماني‌ مطابق‌ با تحولات‌ سليقة‌ مردمان‌، تبديل‌ به‌ پديده‌هاي‌ نوتر شده‌ است‌.

 براي‌ مثال‌ تا چند سال‌ پيش‌، خواننده‌ها و هنرپيشه‌هاي‌ روز با عكاس‌ و خبرنگار اجير سر وقتِ يتيم‌خانه‌ها و فقرا مي‌رفتند و در روزگار ما كه‌ حناي‌ اين‌جور كارها رنگ‌ ندارد، به‌ سراغ‌ مرضاي‌ محتاج‌ خون‌ يا پرندگان‌ سرمازده‌ مي‌روند. البته‌ اين‌ بار هم‌ عكاس‌ و خبرنگار اجير را فراموش‌ نمي‌كنند. به‌خصوص‌ كه‌ بهترين‌ قسمت‌هاي‌ روزنامه‌هاي‌ مهم‌ عصر به‌ درج‌ اخبار مربوط‌ به‌ رقت‌ قلب‌ گدايان‌ شهرت‌طلب‌ اختصاص‌ مي‌يابد.

 بي‌شك‌ اگر پرندگان‌ ساكن‌ در نقاط‌ مختلف‌ ايران‌ به‌ غريزه‌ درمي‌يافتند كه‌ يك‌يك‌ خوانندگان‌ روز در كدام‌ نقطه‌ صاحب‌ آب‌ و ملك‌ شده‌اند، دسته‌جمعي‌ بدان‌ سوها مهاجرت‌ مي‌كردند تا زير ساية‌ عطوفت‌بار و مالكانه‌ و تبليغاتي‌ هنرمندان‌ تازه‌ به‌ دوران‌ رسيده‌ تن‌پروري‌ كنند. طبق‌ خبر مندرج‌ در روزنامه‌هاي‌ مهم‌ عصر: «چند نفر از هنرمندان‌ شناخته‌شدة‌ سينما و راديو و تلويزيون‌ كه‌ براي‌ حمايت‌ از پرندگان‌ سرمازده‌، در صحراي‌ رودهن‌ گرد آمدند در سطل‌هاي‌ پلاستيكي‌ كه‌ به‌ تيرهاي‌ چراغ‌ برق‌ نصب‌ شده‌ بود ارزن‌ ريختند.»

 روزنامه‌هاي‌ عصر با دلسوزي‌ و به‌ قلم‌ خبرنگاران‌ سانتي‌مانتال‌ هنري‌ نوشته‌اند: «پرندگاني‌ كه‌ در سرماي‌ زمستان‌ به‌ علت‌ پوشش‌ برف‌ محروم‌ از غذا مانده‌ بودند و دسته‌دسته‌ تلف‌ مي‌شدند، با اين‌ اقدام‌ از مرگ‌ حتمي‌ نجات‌ يافتند.» روزنامه‌ها ضمناً اضافه‌ كرده‌اند: «برنامة‌ دونه‌پاشي‌ در اغلب‌ كشورهاي‌ متمدن‌ به‌ هنگام‌ فصل‌ زمستان‌ براي‌ حمايت‌ از پرندگان‌ و حفظ‌ محيط‌ زندگي‌ آن‌ها انجام‌ مي‌شود. امسال‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ فقط‌ در منطقة‌ رودهن‌ برنامه‌ اجرا شد و در صورت‌ استقبال‌ عمومي‌، سال‌ آينده‌ به‌طور وسيع‌ و با شركت‌ جوانان‌ در تمام‌ شهرهاي‌ سردسير برگزار مي‌شود.»

 با آن‌كه‌ گدايان‌ شهرت‌ از پايگاه‌هاي‌ قابل‌ اطمينان‌ در حيطة‌ فعاليت‌ تمام‌ وسايل‌ ارتباطي‌ بهره‌مند هستند و جوانان‌ به‌قدر كافي‌ به‌ آن‌ها توجه‌ دارند اما حيرت‌انگيز خواهد بود اگر جوان‌هاي‌ باهوش‌ و به‌ قول‌ خودشان‌ زيرك‌ و زبل‌ كه‌ مو را از ماست‌ مي‌كشند، تن‌ به‌ دنباله‌روي‌ از اين‌ برنامه‌هاي‌ لوس‌ و انتفاعي‌ بدهند و مانند وسايل‌ و مهره‌هاي‌ بي‌مقدار مورد استفاده‌ سودجويان‌ هنرمندنما قرار گيرند. صحنه‌سازان‌ اين‌ قبيل‌ برنامه‌ها همان‌ كساني‌ هستند كه‌ در نقطة‌ شروع‌ هنرنمايي‌هاي‌ غلط‌انداز خود، مطبوعات‌ را وسيله‌ قرار دادند و در مرحلة‌ كنوني‌ كه‌ مرحلة‌ ديگري‌ است‌، مردم‌ به‌ راستي‌ در برابر مطبوعات‌ اجير، عصيان‌زده‌ و خشمگين‌ و معترض‌ هستند و به‌ فريب‌ و بسيج‌ جوان‌ها براي‌ اجراي‌ برنامه‌هاي‌ تبليغاتي‌ خود دل‌ بسته‌اند.

 هنرمندان‌ شهرت‌طلبي‌ كه‌ جريب‌ در جريب‌ زمين‌ خدا را به‌ ملكيت‌ خويش‌ درآورده‌اند، برنامة‌ دونه‌پاشي‌ را صرفاً به‌ خاطر حفظ‌ بازار خود ابداع‌ كرده‌اند و در اين‌ راه‌ متأسفانه‌ از امكانات‌ دستگاه‌هاي‌ ديگري‌ هم‌ بهره‌مند شده‌اند علت‌يابي‌ اين‌ همكاري‌ و همگامي‌ به‌ عهدة‌ كساني‌ است‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌هاي‌ خاص‌، تجربه‌ و آگاهي‌ كامل‌ دارند.

 در اين‌ بحث‌ سخن‌ از جوانان‌ است‌ و به‌ راستي‌ افسوس‌ و دريغ‌ بر جامعة‌ ما اگر جوانان‌ پرشور و نسل‌ امروزش‌ تن‌ به‌ سنگيني‌ بار شهرت‌ گدايان‌ متكبر بدهند و شانه‌هاي‌ خود را همچون‌ نردبان‌ بي‌مقدار و بي‌خون‌ در اختيار هوچي‌هاي‌ نمايشي‌ بگذارند. نيروي‌ مقدس‌ جواني‌ اگر قدر و قيمتي‌ هم‌ دارد از آن‌ است‌ كه‌ مي‌تواند در مسيرهايي‌ غير از شهرت‌طلبي‌ و ثروت‌خواهي‌ و دسته‌بندي‌ گروهي‌ سوءاستفاده‌چي‌ حركت‌ كند. دنباله‌روي‌ جوانان‌ از كساني‌ كه‌ پول‌ مي‌دهند و آش‌ مي‌خورند، يعني‌ پول‌ مي‌دهند و خبر و عكس‌ مربوط‌ به‌ دونه‌پاشي‌ خود را چاپ‌ مي‌زنند، دليل‌ بر اين‌ است‌ كه‌ وسايل‌ آگاه‌كننده‌ در اختيار جوان‌ها نيست‌ و آن‌ها به‌ راستي‌ گول‌ بده‌بستان‌ها و باندبازي‌ها را خورده‌اند.

 اگر ناجي‌ پرندگان‌ سرمازده‌ مشتي‌ سودجوي‌ شهرت‌طلب‌ و مهرطلب‌ و طماع‌ شده‌اند، همان‌ بهتر كه‌ جوان‌ها بگذارند پرندگان‌ بميرند، اما به‌ ساز مجريان‌ برنامه‌هاي‌ تجارتي‌ نرقصند. گاه‌ شاهد مرگ‌ پرنده‌ها بودن‌ بهتر از دلقك‌ شدن‌ و خوش‌ رقصي‌ كردن‌ و مضحكه‌ شدن‌ در دست‌ گدايان‌ شهرت‌ و باندهاي‌ انتفاعي‌ است‌. به‌خصوص‌ در جامعه‌اي‌ كه‌ براي‌ صرف‌ نيروي‌ سرشار و مقدس‌ جواني‌، زمينه‌هاي‌ بسيار ديگري‌ وجود دارد و موجودات‌ درخور توجه‌ و حمايت‌ فراوانند.

پیمایش به بالا