در عصر واژگونی ارزش‌ها

 فردوسي‌، ش‌ 1134، 23 مهر 1352

در زمانه‌اي‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ كه‌ ارزش‌ها رنگ‌ باخته‌ و معيارها واژگون‌ شده‌اند. تظاهرات‌ فردي‌ و گروهي‌ در برابر رويدادهاي‌ تلخ‌ زندگي‌ به‌گونه‌اي‌ است‌ كه‌ مرز بين‌ حق‌ و ناحق‌ فرو مي‌ريزد و پي‌درپي‌، مضحك‌ترين‌ نمونه‌، جايگزين‌ برترين‌ نمونه‌ مي‌شود و روحية‌ اعتراض‌ در حالات‌ مسخ‌ شده‌ تظاهر مي‌كند. به‌ منظور بيان‌ نابساماني‌هاي‌ حاصل‌ از واژگوني‌ ارزش‌ها كه‌ در جوامع‌ مختلف‌، ريشه‌ها و علل‌ گوناگون‌ دارد، به‌ بررسي‌ كوتاه‌ در اطراف‌ چند رويداد، اكتفا مي‌شود:

 دانشجويان‌ اندونزي‌ در برابر پارلمان‌ آن‌ كشور، عليه‌ قانوني‌ كه‌ تعدد زوجات‌ را ممنوع‌ مي‌كند، تظاهرات‌ كردند و جلسه‌ پارلمان‌ را به‌ تعطيل‌ كشاندند.

 تظاهرات‌ شهواني‌ دانشجويان‌ اندونزي‌، يكي‌ از نمونه‌هاي‌ مضحكي‌ است‌ كه‌ بر قسمتي‌ از روابط‌ فرد با جامعه‌ اثر گذاشته‌ است‌، اما دانشجوي‌ اندونزي‌ در به‌ راه‌ انداختن‌ تظاهرات‌ جنسي‌ كه‌ به‌ بهانة‌ سياست‌گرايي‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، مقصر نيست‌. او بلاشك‌ قرباني‌ شرايط‌ اجتماعي‌ و تحولات‌ سياسي‌ جامعه‌ خويش‌ است‌، بيشتر از آن‌ رو كه‌ جامعة‌ اندونزي‌ به‌ كرات‌ در كشاكش‌ نبرد قدرت‌ها به‌ لحاظ‌ ملي‌ و عقيدتي‌، پاره‌ پاره‌ شده‌ و به‌ سبب‌ اين‌ تجزية‌ مكرر، زياده‌خواهي‌، همواره‌ مورد تقاضاي‌ مردم‌ مرفه‌ و به‌خصوص‌ دانشجوياني‌ بوده‌ است‌ كه‌ چشم‌ اميد به‌ سوي‌ رفاه‌ بعد از تحصيل‌ دارند!

 اندونزي‌، سرزميني‌ است‌ كه‌ مردمانش‌، ابتدا براي‌ برافكندن‌ ريشة‌ استعمار دلاورانه‌ جنگيدند و قهرمان‌ جنگ‌هاي‌ استعماري‌ را بر سرير حكومت‌ نشاندند. اين‌ سرزمين‌ در مراحل‌ ديگري‌ از حيات‌ سياسي‌ خود به‌ گرداب‌ نوع‌ ديگري‌ از استعمار فروغلتيد كه‌ بدترين‌ نتايج‌ آن‌، وجود دانشجوياني‌ است‌ كه‌ پشت‌ سنگر تعدد زوجات‌ كمين‌ نشسته‌اند و پارلمان‌ را به‌ همين‌ علت‌، اشغال‌ مي‌كنند! زيرا در مسير دگرگوني‌ها، آرمان‌هاي‌ سياسي‌ چنان‌ آسيب‌ ديد و فاسد شد كه‌ كلام‌ آزادي‌ در فرهنگ‌ مردم‌ آن‌ كشور، واژگون‌ شد، به‌ نحوي‌ كه‌ امروز، قشر روشنفكر يا لااقل‌ روشن‌بين‌ بر كلام‌ واژگونة‌ آزادي‌، صحه‌ مي‌گذارند و معتكف‌ گوشة‌ حرمسراها مي‌شوند.

 دانشجوي‌ اندونزي‌ با وجود ذهن‌ پرآشوب‌ و پرخاطره‌اي‌ كه‌ از درگيري‌ با مسائل‌ سياسي‌ دارد، نمي‌خواهد آخرين‌ سنگر را كه‌ شايد آخرنين‌ فرصت‌ براي‌ نمايش‌ سياسي‌ نيز هست‌ رها كند و دست‌ از دامن‌ حرمسراي‌ گرم‌ و امن‌ بردارد. او در ورطة‌ سياست‌هاي‌ رنگ‌به‌رنگ‌ و آسيب‌پذير ميهنش‌، يكباره‌ به‌ قعر فراموشي‌ فروافتاده‌ و به‌ همين‌ علت‌ حريم‌ و حرم‌ مي‌خواهد. يك‌ چنين‌ موجود زخم‌خورده‌اي‌، البته‌، نقطة‌ اوج‌ پرواز خود را در كوتاه‌ترين‌ فاصلة‌ ممكن‌ تعيين‌ مي‌كند، يعني‌ در نقطه‌اي‌ كه‌ چهار زن‌ عقدي‌ و چندين‌ زن‌ صيغه‌ پناهش‌ مي‌دهند و وسائل‌ عيش‌ و عشرت‌ او، به‌ازاي‌ اجاره‌بها مدرك‌ دانشگاهي‌، تكميل‌ مي‌شود.

 در عصر واژگوني‌ ارزش‌ها، دانشجوي‌ اندونزي‌، تحت‌تأثير مسير پيچ‌درپيچ‌ سياسي‌ كه‌ ميهنش‌ پيموده‌ است‌، زياده‌خواهي‌ شهواني‌ و تشنجات‌ شديد جنسي‌ خود را زير سرپوش‌ فريبندة‌ حفظ‌ سنت‌ها كه‌ اتفاقاً عوام‌پسند هم‌ هست‌ پنهان‌ مي‌كند و با ارائه‌ ژست‌هاي‌ افراطي‌ و ناسيوناليستي‌، مي‌كوشد تا حرمسراي‌ پررونق‌ خود را كه‌ به‌ قيمت‌ چند سال‌ تحصيل‌ در دانشگاه‌ به‌ دست‌ مي‌آيد، از گزند حوادث‌ سياسي‌ و تصميمات‌ پارلماني‌ مصون‌ نگاه‌ دارد.

 همزمان‌ با تظاهرات‌ دانشجويان‌ اندونزي‌، نظرات‌ كارشناسان‌ اسرائيلي‌، تكميل‌كنندة‌ خواسته‌هاي‌ دانشجويان‌ شد. اين‌ كارشناسان‌ اظهار داشته‌اند كه‌ تك‌همسري‌، عامل‌ انفاركتوس‌ است‌. آن‌ها كه‌ جزو پزشكان‌ معالج‌ اعراب‌ بدوي‌ مقيم‌ اسرائيل‌ هستند در يك‌ نشريه‌ پزشكي‌ آلماني‌ نوشته‌اند: شماره‌ روزافزون‌ انفاركتوس‌ در ميان‌ اعراب‌ بدوي‌ ارتباط‌ مستقيم‌ با تبديل‌ زندگي‌ چندهمسري‌ به‌ يك‌ همسري‌ دارد. در رأس‌ كارشناسان‌ مذكور، دكتر موشه‌ زامير در آخرين‌ تحليل‌ گفته‌ است‌: اين‌ وضع‌ ناشي‌ از تغذيه‌، بهتر است‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن‌، روزبه‌روز خستگي‌ عصبي‌ ناشي‌ از تمدن‌ دامنگير اعراب‌ مي‌شود!

 نحوة‌ بيان‌ دانشمندان‌ نيز همچون‌ سياستمداران‌، در پناه‌ واژگوني‌ ارزش‌ها، به‌ نفع‌ راقمان‌ سياست‌هاي‌ حاكم‌ بر جهان‌، تغيير كرده‌ است‌. پزشكان‌ برجستة‌ اسرائيلي‌ به‌ جاي‌ دست‌ گذاشتن‌ بر جنگ‌ در توجيه‌ نظرات‌ خود، به‌ حربة‌ از كارافتادة‌ تغذيه‌ و حساسيت‌ عصبي‌ و انواع‌ زناشويي‌ متوسل‌ شده‌اند. گويي‌ براي‌ اعراب‌ بدوي‌ مقيم‌ اسرائيل‌، فقط‌ مسئلة‌ تغذيه‌ مطرح‌ بوده‌ كه‌ آن‌ هم‌ از بركت‌ جنگ‌هاي‌ متعدد و آوارگي‌هاي‌ مكرر، حل‌ شده‌ و فقط‌ لغو جواز تعدد زوجات‌، موجبات‌ مرگ‌ زودرس‌ آن‌ها را فراهم‌ كرده‌ است‌.

 كارشناسان‌ اسرائيلي‌، عامل‌ آوارگي‌ را كه‌ در فرهنگ‌ سياسي‌ انسان‌، شوم‌ترين‌ و بدفرجام‌ترين‌ بلايا تلقي‌ مي‌شود، آگاهانه‌، از قلم‌ انداخته‌اند و چنان‌ وانمود كرده‌اند كه‌ جنگ‌ و بي‌خانماني‌ و فقدان‌ عزيزان‌، در روحية‌ اعراب‌ بدوي‌ چندان‌ مؤثر نبوده‌ و فقط‌ دوري‌ از حرمسرا، آن‌ها را جريحه‌دار كرده‌ و به‌ انفاركتوس‌ مبتلا ساخته‌ است‌.

 در زمانه‌اي‌ كه‌ ارزش‌هاي‌ اخلاقي‌، به‌ آساني‌ لوث‌ مي‌شود، شگفت‌ نيست‌ اگر اهل‌ علم‌، ارزش‌هاي‌ علمي‌ را مطابق‌ با لغو ارزش‌هاي‌ حاكم‌ به‌ روابط‌ انساني‌ لوث‌ كنند و براي‌ اعراب‌ بدوي‌ مقيم‌ اسرائيل‌ به‌ جاي‌ تجويز زمين‌ و اعاده‌ حيثيت‌ و مالكيت‌، زناشويي‌ چندهمسري‌ تجويز كنند.

پیمایش به بالا