هفته نامه یک هفته، 20 آذرماه 1378 شماره 3
شاید هیچ عاملی به اندازه سنت های قبیله ای شهر زادگاه مهرانگیز کار در حقوقدان شدن او مؤثر نبوده باشد. او که در سال 1323 در اهواز چشم گشود در اوان کودکی به حوادثی برمی خورد که هریک برای آرزوی رسیدن به مرتبه ای که “بتوان کاری کرد” کافی بود.
سپیده صبح را با خون دخترکان معصوم بومی رنگ می زد و خبر دهان به دهان می چرخید تا هشداری باشد به همه کودکانی که مونث به دنیا آمده بودند. او که در دوران کودکی با خشونت غیر قانونی علیه زنان در زادگاهش مانوس شده بود، در میانسالی ناگزیر شد از زنانی دفاع کند که در برابر خشونت یکه و تنها مانده بودند. مهرانگیز در سایه برادر ارشدش (فریدون) که 16 سال از او بزرگتر بود توانست پیش از آنکه از سنت های سخت زادگاهش متأثر شود از آن ها فاصله بگیرد و از همین رو توانست در پنجاه و پنج سالگی تألیفات ماندگار بسیاری در حوزه “نظام خانواده در ایران” پدید آورد. آخرین کتابی که از او به چاپ رسیده است: “رفع تبعیض از زنان” نام دارد که مقایسه ای است تطبیقی میان کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین داخلی ایران.
شرایط و فرهنگ بس نابسامان زادگاه او موجب شد تا مهرانگیز که چندماهی پیش از انقلاب به کسوت وکالت دادگستری درآمده بود ] و پس از چندی دریافته بود در سیستم قضایی آن روزها جایی برای وکالت یک زن نیست[ خود به شعب دادگاه های کیفری مراجعه کند و آمادگی اش را برای وکالت تسخیری زنان متهم اعلام دارد به ناگاه پرونده های جزایی تسخیری بر سر او سرازیر شد خوشحالی او ] که معتقد بود سیاست جزایی در دو بعد قانونگذاری و شیوه های اجرا به شدت سختگیرانه است[ آن زمان فزونی می یافت که می توانست حکم “سنگسار” یک زن ناچار را به حد “شلاق” تعدیل و تبدیل نماید.
مهرانگیز لیسانس حقوق و علوم سیاسی اش را در سال 1346 از دانشگاه تهران گرفت و حاصل ازدواجش با “سیامک پورزند” که معلمی می کرد، دو دختر بود. دخترانی که هیچگاه همچون مادر خویش طعم تبعیض و حقارت را نچشیده اند و زمختی سنت های عشیره ای زادگاه مادری شان را لمس نکرده اند. او علی رغم آنکه عضو هیچ سازمان یا نهاد سیاسی ای نیست و تمام فعالیت های گروهی اش به عضویت در انجمن صنفی مطبوعات ختم می شود، با این حال چهره همیشه پاسخگوی مطبوعات رفورمیست خوانده می شود.
مهرانگیز به همان اندازه که در وکالت چهره های سیاسی به کار فردی معتقد است (او چند ماه پیش به دلیل گروهی بدون پرونده وکالت یک چهره سیاسی سرشناس از پذیرفتن آن سر باز زده است) ، در صحنه مطبوعات، کثرت گرا و جمع پذیر است؛ در عین حال به واسطه همسرش (پورزند) که قبل از انقلاب از نویسندگان زبده کیهان به شمار می آمده است. هراز چندی مورد توجه نشریات محافظه کاران – علی الخصوص کیهان – واقع می شود. اما همواره نشان داده است که سکوت را بهترین پاسخ کلوخ انداز می داند نه سنگ را!
او پیش از آغاز تحقیق و پژوهش پیرامون “موانع حقوقی توسعه سیاسی در ایران” که چند ماهی است آغاز کرده است، تحقیق “خشونت علیه زنان در ایران” را آماده انتشار کرد و جدیدترین تألیف او با نام “ساختار حقوقی نظام خانواده در ایران” قرار است تا پایان امسال منتشر شود.
مهرانگیز پس از قبول وکالت های تسخیری و تعیینی در دهه اول وکالتش دریافت که موقع آن فرا رسیده است تا از قوانین ناملایمی که علیه زنان، کودکان، دگراندیشان، و در پاره ای موارد علیه همه مردم به تصویب رسیده انتقاد نماید. دهه دوم عمر وکالت او اینگونه آغاز شد و قرار گرفتن نام “مهرانگیز کار” در تمامی لیست های تروری که منتشر شده است نشانی از عمق و تأثیر راهی است که او در آن گام می نهد.
یک خبرنگار خصوصی می گوید: مهرانگیز آرزو کرده است روزی فرارسد که مجموعه ای از قصه های تلخ زنان متهم به زنای محصنه را که اغلب از طبقات فقیر بودند منتشر کند تا کارشناسان دریابند آن ها در طول زندگی کوتاهشان چقدر مورد شکنجه و خشونت قرار گرفته اند و در بزنگاه محاکمه و مجازات چقدر آبرو باخته اند.
یک مثل قدیمی می گوید: “هرکس، هم پیشرفت کرد و هم شرافتش را نفروخت مرد است” آیا این ضرب المثل درباره مهرانگیز کار صادق نیست؟