تجربه های چند زندانی زن در باره ضرورت بهبود و اصلاح
ویژه نامه همشهری، فرناز قاضی راده اردیبهشت 1380
زندان زنان
زندان زندان است اما زن و مرد دارد تا حالا هرچه گفته شده درباره مردهاست اما راستش این است که زن هایی که درزندان هستند زندانی تر از مردهایند.
اگر شما مرد باشید و به هر دلیل در یکی از زندان های کشور محبوس شوید، با مردانی از طبقه خود که به لحاظ فکری و اجتماعی با شما نزدیک باشند، هم بند می شوید اما اگر زن باشید اوضاع متفاوت است.
زندان زنان جای متفاوتی است، همین نکته دست مایه داستان ها و فیلم های سینمایی زیادی شده است. اکثر زندانیان محبوس در بند نسوان زنانی بریده از اجتماع هستند که با جرم هایی نظیر فحشا، ولگردی، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در زندان به سر می برند.
در حالی که مردان محبوس با توجه به سن و جرایم ارتکابی تفکیک می شوند، مردانی که جرایم اقتصادی دارند یا قوه قضاییه آنها را به اتهامات سیاسی و مطبوعاتی مجرم شناخته است، جدا از معتادان، قاچاقچیان یا جنایت کاران نگاه داری می شوند. بند انفرادی ویژه زندانیان وزارت اطلاعات هم وجود دارد.
نوشته ها و نگرانی های چند بانوی فعال در مسائل سیاسی و فرهنگی که در سال های اخیر گرفتار زندان شده اند، نشان می دهد وضع زنان از این دست در زندان بسیار اسفناک است. آنان بند جداگانه ای ندارند و باید در جمع زنانی که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی بسیار با آنان متفاوت هستند، نگهداری شوند. فعالیت روزافزون زنان در جامعه ما در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و امکان زندانی شدن آنان به هر دلیل محتمل است، بخث تفکیک زندان زنان را طرح می کند. زمانی که دوره محکومیت انفرادی چهار هفته ای شهلا لاهیجی و مهرانگیز کار به سر آمد و دادگاه انقلاب تصمیم گرفت شرایط سهل تری را برای آنان در نظر بگیرد.
او در این باره می گوید: زمانی که شعبه سوم دادگاه انقلاب تصمیم گرفت شرایط ما را تعدیل کند دستور داد تا ما دو نفر در یک سلول که در آن به طور انفرادی محبوس بودیم، نگهداری کنند. ابتدا تصور این بود که می خواهند ما را به بند عمومی (بند نسوان) بفرستند ولی بعد معلوم شد که در همان بند جای خاصی وجود دارد که مساحت آن دو برابر سلول های انفرادی است و با آنکه شرایط ما بهبود یافته بود، اما برای من به عنوان کسی با علم حقوق آشناست بسیار شگفت انگیز بود که در بند انفرادی با شرایط عمومی قرار بگیرم، چون به هر حال بند انفرادی محدودیت های خودش را دارد و نمی توان در بند انفرادی وضعیت بند عمومی را بازسازی کرد. وی اذعان می کند که وضعیت جدید نسبت به زندان انفرادی بسیار بهتر بود، حداقل برای هواخوری موقعیت بهتری به دست آمد و می توانستیم در نوبت های متعدد از هواخوری استفاده کرده و در راهروها به ورزش بپردازیم.
به آنان روزنامه کیهان داده می شد و تلویزیون کوچک سیاه و سفیدی که تنها شبکه اول سیما را نشان می داد و در اختیارشان قرار گرفت.
زندانی دیگری می گوید: من چند روزی را به عنوان خبرنگار و ناظر در بند نسوان گذرانده ام و شاهد دعواها و باندبازی های موجود در بند نسوان بوده ام، برای افرادی در طبقه ما این دعواها و ناسزاهایی که بین زنان محبوس رد و بدل می شود، بسیار رعب آور و نگران کننده است.
یک آگاه سیاسی که وضعیت زنان زندانی را دنبال می کند در این باره متذکر می شود: خود قوه قضاییه و سازمان زندان ها هم نگران هستند که زنان مجرم سیاسی و مطبوعاتی را در بند عمومی نسوان محبوس کنند دلیل جدا کردن لاهیجی و کار و نگهداری آنان در بند دیگری هم همین نگرانی از باب حفظ جان آنان بوده است.
برخی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی مرد که از زندان آزاد شده اند نسبت به رفتار زندانبانان با خود ابراز رضایت کردند، محسن کدیور در این باره در پیام امروز نوشت: “] زندانبانان[ غالباً از شغل خود ناراضی اند و حتی به خانواده خود نگفته اند کجا کار می کنند، علی رغم همه کنترل ها مأموران زندان نیز اجمالاً مثل بقیه مردمند با همان گرایش ها و سلایق، نسیم دوم خرداد در اوین هم وزیده است.”
اما زندانبانان زن، همیشه با زندانیان معمول این زندان که زنان ولگرد، معتاد و قاچاقچی هستند روبهرو بوده اند. آنان وضعیت زنان فرهنگی و سیاسی یا اقتصادی را درک نمی کنند. مهرانگیز کار در این باره می گوید: زندانبانان زن شخصیت های متفاوتی دارند، برخی از آنان اساساً قادر نیستند تصور کنند که ما از حیث نوع بزه انتسابی با دیگران فرق داریم، ولی برخی از آنان کاملاً موضوع را درک می کردند، با این حال به اعتقاد من زندانبانان زن که ما با آنان سروکار داشتیم، نیازمند گذراندن دوره های آموزشی بیشتری هستند.
شیرین عبادی زنان زندانبان بند خود را مهربان زنان توصیف کرده است. او می نویسد: زندانبانان کم کم آشنا می شوند و به تدریج مهربانتر، از پوسته سخت خود بیرون می آیند. برخی اوقات زندانیان مردی که به جرایم مطبوعاتی و سیاسی محبوس هستند به بندهای نامربوطی مثل بند معتادان یا قاچاقچیان برده می شوند که این مورد برای آنان تنبیه مضاعف تلقی می شود. اما اینکه چرا این اقدام صورت می پذیرد ممکن است علل دیگری داشته باشد.
کار می افزاید: زنان مطبوعاتی و سیاسی وقتی به زندان می روند احساس می کنند در دو زندان اسیر شده اند، یکی زندان واقعی، که به هر حال تحقیرآمیز است، دیگری قرار گرفتن در کنار زندانیانی که به لحاظ شخصیتی کمترین سنخیتی با آنان ندارند، این وضعیت است که می توان گفت مجازات را برای زنان مورد بحث تشدید می کند و شاید در مواردی به سرخوردگی و نفرت و بیزاری از فعالیت های شاخص اجتماعی بیانجامد. وی در پاسخ این سؤال که شاید دلیل عدم ایجاد بندهای جداگانه برای زنان زندانی که جرایم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، کم بودن تعداد آ«ان و کم بودن امکانات است، تصریح می کند: ما وقتی درباره ضرورت تفکیک زندانیان متناسب با شخصیت آنها صحبت می کنیم لزوماً مجبور نیستیم در مورد امکانات حرف بزنیم، آنچه مسلم است و ضوابط جهانی حقوق بشر هم نسبت به آن توجه می دهد، این است که زندانیان سیاسی و مطبوعاتی یا زندانی سیاسی مجبور نباشد با مجرمان دیگری مانند قاچاقچیان، سارقان، جانیان و معتادان هم بند باشد. تفکیک زندانیان بر حسب سن، جنس، نوع عمل مجرمانه یک ضرورت است که با اصول جرم شناسی کاملاً در تناسب است. در ایران آیین نامه ناظر بر امور زندان ها به موضوع تفکیک و تشخیص زندانیان پرداخته و ضرورت تحقیق درباره شخصیت زندانی در بدو ورود به زندان را یادآور شده است، برای تعیین مشخصات زندانی هم ضوابطی در نظر گرفته اند که عمدتاً اخلاقی و دینی است. از سوی دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی با صراحت به مراعات حقوق متهمان سیاسی و مطبوعاتی توجه داده است و اصل 168 قانون اساسی ناظر به این پیام انسانی است.
لذا کاملاً به جاست که سازمان زندان ها به این پیام توجه نشان دهد و حداقل ترتیبی و تدبیری اتخاذ کند که زندانیان متناسب با وضعیت شخصیتی آنان که آیین نامه به آن توجه داده است، جدا از یکدیگر نگاهداری شوند. شاید تا حدودی اینکه این تفکیک در خصوص مردان زندانی مراعات می شود، اما این امکانات بطور کلی در مورد زنان متهم و مجرم وجود ندارد.
در ایران مقرر شده است که زنان زندانی بتوانند فرزندان کمتر از دو سال خود را به همراه داشته باشند. مهرانگیز کار در این باره می گوید: من و خانم لاهیجی شاهد بودیم که مادران با بچه های زیر دو سال و حتی بزرگتر در بند انفرادی زنان محبوس می شدند، در حالیکه به نظر من قانونی که برای همراه بودن مادر زندانی و فرزندش وضع شده به هیچ وجه شامل زندان انفرادی نمی شود. در زندان اوین مهدکودکی وجود دارد و کودکان بالای دو سال باید در آنجا نگاهداری شوند و مادران اجازه دارند آنها را ببینند.
شهلا لاهیجی در مقاله ای درباره بهداشت زندان نوشت: بالای سلول یک پتوی سربازی خاکستری افتاده، وسط سلول ایستاده ام … به آن شیء آهنی نگاه می کنم، کثیف و آلوده است، شیلنگ را باز می کنم آب ندارد….
مهرانگیز کار با اشاره به اینکه در بند انفرادی بهداشت رعایت نمی شد می گوید: با این که می دانیم در ایران تا چه پایه درباره ضرورت پیشگیری از بیماری هایی مانند ایدز هشدار می دهند، کاملاً منطقی است که بعد از ترک زندان، سلول توسط یک گروه ورزیده تمیز و ضدعفونی شود تا زندانی بعدی در خطر ابتلا به بیماری ها قرار نگیرد، موضوع بهداشت را باید در زندان های زنان بیشتر مورد توجه قرار داد، چون زنان به علت طبیعت متفاوتی که دارند به لحاظ وضع جسمانی و عادت ماهیانه هم انتقال دهندگان انواع بیماری ها می شوند و هم اینکه بدن آنان برای پذیرش انواع بیماری ها آمادگی بیشتری دارد.
بی توجهی به بهداشت در زندان ممکن است کل محیط زندان را آلوده کند و بعضاً حتی زندانبانان در خطر ابتلا قرار گیرند. از سوی دیگر وضع درمانی بیماران زندانی قابل توجه است، به نظر منطقی می رسد که زندانی در بدو ورود به زندان به لحاظ پزشکی کاملاً تحت معاینه قرار بگیرند. اما در زندان زنان معمولاً این اقدام صورت نمی گیرد.
این انتقاد به سازمان زندان ها وارد است که چرا مرا تحت معاینه کامل قرار ندادند تا ابتلا به این بیماری سرطان سینه کشف شود، البته پزشکان زندان پیاپی به دیدن من و خانم لاهیجی می آمدند، اما آنان بیشتر به فشار خون و ضربان قلب اهمیت می دادند.
وی با اشاره به همه این موارد تأکید می کند: اما موضوع تفکیک شخصیتی فراتر از همه مواردی است که برشمردم، در تهران فقط یک بند زنان وجود دارد و در این بند زنان با انواع جرایم ارتکابی زندانی هستند، با توجه به روزگاری که در آن به سر می بریم و افزایش تعداد زنانی که در بخش تجاری و اقتصادی کشور فعال شده اند، بلکه در بحث های سیاسی روز به خصوص در چهار سال اخیر حضور فعال داشته اند و بازداشت ها شامل حال زنان فعال سیاسی و فرهنگی شده است حقیقتاً ضرورت ایجاد بندهای انفرادی و عمومی جداگانه به نحوی که زنان متهم و مجرم در زمینه های مطبوعاتی و سیاسی در آن جای می گیرند کاملاً احساس می شود.